flowology of contemporary parties with a systemic approach (case study: secession mko from nehzate-azadi)

The present study aimed to analyse historically the early activities of the iranian liberation movement based on parsons' theory of structural functionalism. before the founding of this party began in the form of the national resistance movement and then second national front and in the process of political events in the early 1940s, activities caused the band's decline and then the split mojahedin khalq organization. in this study, the freedom movement party of iran as a system has expressed its decisions as output through an internal process after receiving political developments as data. in parsons' theory, internal and external factors affecting the environment and the order's value system cause disorder. the agreement between the shah and the us for the fall of amini, an external environmental factor; leftist revolutions, the outer aspect of the value system; the leaders' arrest of the freedom movement for opposing the white revolution, the internal environmental factor, and bazargan's scientific-oriented thought as the internal factor of their value system led radical young people to conclude that they could derive the science of struggle from marxism while religious spirits. the result indicated that the collective construction of the freedom movement was one of the factors that did not oppose this internal radicalism and confirmed it. in the collective construction of the freedom movement, the gang was formed as a circle of friends, not a professional organisation. regarding the lack of standardised procedures in political behaviour, failed to institutionalise adherence to the constitutional legal structure as a political model for members.

جریان‌شناسی احزاب معاصر با رویکرد سیستمیمطالعه موردی: انشعاب مجاهدین خلق از نهضت آزادی

این مقاله در پی تحلیلی تاریخی بر مبنای نظریه کارکردگرایی ساختاری پارسونز از فعالیت‌های اولیه نهضت آزادی ایران است.فعالیت‌هایی که از پیش از تأسیس این حزب در قالب «نهضت مقاومت ملی» و سپس «جبهه ملی دوم» آغاز شد و در فرآیند رخدادهای سیاسی اوایل دهه چهل شمسی به افول این حزب و سپس انشعاب سازمان مجاهدین خلق از آن منجر گردید. در این پژوهش، حزب نهضت آزادی ایران به مثابه سیستم، پس از اخذ تحولات سیاسی به عنوان داده، طی فرآیندی درونی، تصمیماتش به عنوان برون‌داد بروز داده است. در نظریة پارسونز، عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر محیط و نظام ارزشی سیستم، موجب بی‌نظمی می‌گردند. توافق شاه و آمریکا برای سقوط امینی، عامل خارجی محیطی؛ انقلاب‌های چپ‌گرایانه، عامل خارجی نظام ارزشی؛ بازداشت رهبران نهضت آزادی به دلیل مخالفت با انقلاب سفید، عامل داخلی محیطی و اندیشه‌های علم‌گرایانه مهندس بازرگان به عنوان عامل داخلی نظام ارزشی‌شان سبب شد به این نتیجه برسند که جوانان رادیکال  در عین روحیه مذهبی می‌توانند علم مبارزه را از مارکسیسم اخذ کنند. این مقاله نشان می‌دهد ساخت جماعتی نهضت آزادی از عواملی بود که نه‌تنها با این رادیکالیسم درونی به مخالفت برنخاست که آن را تأیید نمود. در ساخت جماعتی نهضت آزادی، این حزب نه به مانند یک تشکیلات حرفه‌ای بلکه به مانند محفلی از دوستان شکل گرفته بود و به دلیل فقدان روال‌های نهادینه‌شده در رفتار سیاسی، در نهادینه کردن پایبندی به ساخت حقوقی مشروطه به عنوان الگوی سیاسی اعضا، ناکام ماند.