|
|
تحلیل معنا در قالیچههای محرابی صفوی با تاکید بر آرای میکه بال
|
|
|
|
|
نویسنده
|
عرفان منش ساحل ,کاظم نژادی حبیب الله
|
منبع
|
پيكره - 1401 - دوره : 11 - شماره : 27 - صفحه:16 -27
|
چکیده
|
بیان مسئله: از آنجا که بسیاری از محققان در هنرهای سنتی قائل بهمعنای واحدی هستند، به نظر میرسد در این هنرها کمتر میتوان اذعان به تکثیر معنا داشت؛ زیرا گمان بر آن است این هنرها بر مبنای اصولی خاص طراحی شدهاند؛ از جملۀ این هنرها، قالیچههای محرابی بافته شده در دوره صفویه است. پژوهشهای انجام شده با ارجاع به نشانههای کلامی موجود در قالیچهها، به کاربرد عبادی آنان اشاره دارد. در این تحقیقات به این مهم تاکید شده که از کنار هم قراردادن اجزای مختلف در قالیچهها میتوان بهمعنای ثابت دست یافت؛ با این وجود، پس از بررسی قالیچهها مشخص گردید در خوانش برخی از قالیچهها بخشهایی از متن برای دریافت معنای کلی نادیده گرفته شده است. حال سوال این است، که تاکید بر این جزییات، چه تاثیری بر خوانش متن خواهد داشت؟هدف: خوانش قالیچههای محرابی و تاکید بر جزییات به حاشیه رانده شده هدف این پژوهش است.روش پژوهش: قالیچههای مورد نظر در این پژوهش با روش توصیفیتحلیلی و با تاکید بر دیدگاه میکه بال مبنی بر ناف تصویر بررسی میگردند. اطلاعات این پژوهش بهشیوه کتابخانهای گردآوری شده است.یافتهها: با توجه به آرای میکه بال، که از جمله نظریهپردازان قائل به خصلت چندمعنایی در هنر است، میتوان به این نتیجه رسید که در همه هنرهای سنتی نمیتوان قائل بهمعنای کلی و ثابت بود. محققان در برخی از هنرهای سنتی مانند قالیچههای محرابی دوره صفویه برای رسیدن بهمعنای ثابت، قسمتی از متن را نادیده گرفتهاند؛ بنابراین از آنجا که تاکید بر جزییات یا حتی حضور یک لکه رنگ دیده نشده در تصویر توسط مخاطب میتواند معنا را تغییر دهد، در فرآیند خوانش هنرهای صناعی، سنتی و حتی دینی نیز معنا به تعویق میافتد. در قالیچههای محرابی نیز میتوان قائل به تکثر معنا بود.
|
کلیدواژه
|
میکه بال، ناف تصویر، قالیچههای محرابی، هنرهای سنتی
|
آدرس
|
دانشگاه سیستان و بلوچستان, دانشکده هنر و معماری, گروه صنایع دستی, ایران, دانشگاه سیستان و بلوچستان, دانشکده هنر و معماری, گروه صنایع دستی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
h.kazemi@arts.usb.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
analysis of meaning in safavid altar rugs based on mieke bal’s views
|
|
|
Authors
|
erfanmanesh sahel ,kazem nejade habibolla
|
Abstract
|
problem definition: since many scholars in the traditional arts believe in a single meaning, it seems less possible to realize the duplication of meaning in these arts. because it is thought that these arts are designed based on specific principles, among these arts are altar rugs woven in the safavid period. the previous research conducted by referring to the verbal signs in the rugs implied the devotional operation of these rugs. in these research works, using different components in rugs to achieve a fixed meaning has been emphasized. however, after examining the rugs, it was found that parts of the text were ignored to get the general meaning in reading some of the rugs. now the question is, &how will the emphasis on these details affect reading the text?objective: the aim is to read the altar rugs and emphasize the marginalized details.research method: the rugs in this study are examined using a descriptiveanalytical method, and the emphasis is on mieke bal’s views based on the navel of images.results: following the required examination and considering the views of mieke bal, one of the theorists who believe in the polysemous nature of art, it can be concluded that not all traditional arts can be taken for granted in general and fixed sense. in some traditional arts, such as the altar rugs of the safavid period, researchers have neglected part of the text to achieve a fixed meaning. therefore, since the emphasis on detail or even the presence of an unseen spot in the image by the audience can change the meaning, it is postponed in reading industrial, traditional, and even religious arts. the multiplicity of meaning can also be considered in the altar rugs.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|