|
|
تاثیر سیاستهای اقتصادی نولیبرال بر جهتگیری سیاست خارجی مصر در قبال اسرائیل
|
|
|
|
|
نویسنده
|
حاجی یوسفی امیر محمد ,نیک پور شیما
|
منبع
|
مطالعات اقتصاد سياسي بين الملل - 1397 - دوره : 1 - شماره : 1 - صفحه:105 -128
|
چکیده
|
مصر یکی از کشورهای مهم عربی است که تحولات در سیاست داخلی و یا خارجی آن میتواند تبعات عمدهای برای منطقه خاورمیانه داشته باشد. تحولات داخلی مصر و شکلگیری جنبش مخالف فراگیر در بدو مبارزات سال 2011. م که موجب استعفای حسنی مبارک و به قدرت رسیدن محمد مرسی از اخوان المسلمین با هویت مبارزه با «دگر» صهیونیستی شد، نشانگر آغاز مرحله جدیدی در حیات سیاسی این کشور بود، که میتوانست ساختار و فضای سیاسی داخلی و جهتگیریهای سیاست خارجی آن کشور را با دگرگونیهایی روبهرو کند. انتظار میرفت مصر در روابط خود با اسرائیل تجدید نظر کند، اما دولت اخوانی مصر در قبال اسرائیل همان سیاستهای دولت پیشین را اتخاذ کرد. لذا سوال مهم آن است که به رغم تحولات داخلی این کشور در چارچوب بهار عربی و قدرتگیری اخوان المسلمین، چرا این کشور تغییری در مناسبات خود با اسرائیل ایجاد نکرد؟ در این نوشتار نگارندگان سعی دارند با استفاده از رهیافت اقتصاد سیاسی و بهطور مشخص نظریههای انتقادی و بهطور خاص نظریههای گرامشینی به شناسایی محدودیتهای ساختاری رفتار دولت در سطح ملی و بینالمللی، بپردازند و به چرایی عدم تغییر در سیاست خارجی مصر در این چارچوب پاسخ دهند. بدین ترتیب فرض بر آن است که ادغام مصر در جهانی شدن اقتصادی نولیبرال تحت سلطه نهادهای مالی بینالمللی شامل صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و وابستگی به کمکهای اقتصادی آمریکا مهم ترین عامل عدم تغییر سیاست خارجی مصر در دوران مرسی، به ویژه تداوم روابط با اسرائیل است.
|
کلیدواژه
|
اقتصاد سیاسی، مصر، اسرائیل، نظم اقتصادی نولیبرال، بهار عربی
|
آدرس
|
دانشگاه شهید بهشتی, دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی, ایران, دانشگاه شهید بهشتی, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The Impact of Neo-Liberal Economic Policies on Egyptian Foreign Policy Towards Israel
|
|
|
Authors
|
Haji-Yousefi AmirMohammad ,Nikpoor Shima
|
Abstract
|
The Arab Spring in Egypt which started at the end of 2011 and led to the fall of the regime of Hosni Mubarak heralded new changes in this country`s domestic and foreign politics. By coming to power of Mohammad Morsi of the Muslim Brotherhood who supported the cause of the Palestinian people and was therefore in drastic opposition to the Israeli occupation of Palestine, it was expected that the EgyptianIsraeli relations would be deteriorated if not interrupted. This expectation, however, was not fulfilled. Thus a major question comes to mind as why the relationship, particularly the security arrangements, with Israel of postMubarak Egypt under the new Muslim Brotherhood government was not deteriorated or even interrupted? This article seeks to answer this question using a political economy theoretical approach especially the NeoGramscian theory. Our main argument is that the Egyptian integration into the global neoliberal economic order, particularly its dependence on the financial support from International Monetary Fund, the World Bank, and the United State Treasury, were the main factors shaping the continuity of the Egyptian policy towards Israel.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|