تحول نظریه ی وابستگی در فرایند جهانی شدن

ظهور وسایل و ابزار تکنولوژیک جدید، و فشرده شدن فواصل زمانی و مکانی، تحولاتی انقلابی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده است. این تحولات گرچه در لایه ی نظر، سریع تر از صحنه ی واقعیت پیش رفته، اما آغازگر فرایندی است که رفته رفته مناسبات را در حوزه های مختلف متحول می کند. در این شرایط نظریاتی نیز که مبنای آن ها مناسبات و اصول و فرضیات گذشته است، دچار تغییر شده اند. نظریه ی وابستگی یکی از نظریاتی است که با اصول جهانی شدن، نقاط تعارضی به ویژه در حوزه ی اقتصادی دارد. در این نوشتار سعی بر آن است تا بررسی نقاط تلاقی جهانی شدن و نظریه ی وابستگی، تحول نظریه ی وابستگی در بستر جهانی شدن مورد بررسی قرار گیرد. با بررسی های انجام شده مشخص می شود که نظریه ی وابستگی با اندکی تغییر در مفاهیم، نه تنها منسوخ و بلا استفاده نشده است، بلکه شرایط و بستر مناسب برای طرح و بررسی این نظریه همچنان وجود دارد.