«انسان کامل» از نظر آبراهام مزلو و بازبینی آن نظریه با توجه به مبانی اسلامی
|
|
|
DOR
|
20.1001.2.9919119267.1399.1.1.25.0
|
نویسنده
|
جوانشیر عباس
|
منبع
|
قرآن و روانشناسي - 1399 - دوره : 1 - اولین همایش ملی قرآن و روانشناسی - کد همایش: 99191-19267
|
|
|
چکیده
|
توجه به انسان کامل و انسانی که معیار و الگویی برای افراد انسانی باشد، سابقهای بس دیرینه دارد. مقصود از انسان کامل، انسان صرفاً سالم یا «بهنجار» نیست و صرفاً رهایی از بیماری عاطفی و نداشتن رفتار روانپریشانه، برای اینکه شخصیتی مطلوب داشته باشیم کافی نیست. روانشناسان کمال، سطح مطلوب کمال و رشد شخصیت را فراسوی بهنجاری میدانند و استدلال میکنند که تلاش برای حصول سطح پیشرفته کمال، برای تحقق بخشیدن یا از قوه به فعل رساندن تمامی استعدادهای بالقوه آدمی، ضروری است. بنابراین «انسان کامل» مورد نظر در این پژوهش، مرتبهای فراتر از بهنجاری است که از آن به «انسان مطلوب» نیز نام میبریم. در هر یک از فرهنگها و مکاتب فکری و فلسفی و آیینها و مذاهب، ردپایی از انسان کامل را مییابیم. همچنین برخی از روانشناسان معاصر، سخن از انسان کامل یا مطلوب به میان آوردهاند. هفت نظریه از روانشناسان بزرگ نشان میدهد که با وجود نقاط اشتراک فراوان، هر کدام تصویر جداگانهای از انسان مطلوب ارائه کردهاند: 1. شخصیت مطلوب از دیدگاه گوردون آلپورت (1967 1897) «انسان بالغ یا پخته و رسیده» است. 2. شخصیت مطلوب از دیدگاه کارل راجرز، «انسان با کنش کامل» است. 3. اریک فروم (1980 1900) شخصیت مطلوب را «انسان بارور یا مولد» میداند. 4. حاصل نظریه کارل گوستاو یونگ (1961 1875) در مورد انسان مطلوب، «انسان فردیت یافته» است. 5. خلاصه نظریه ویکتور فرانکل در مورد شخصیت مطلوب، «انسان از خود فرا رونده یا دارای معنا» است. 6. انسان مطلوب از دیدگاه پرلز، انسانی «این مکانی و این زمانی» است. 7. به طور خلاصه میتوانیم شخصیت مطلوب از دیدگاه آبراهام مزلو را «انسان خواستار تحقق» بدانیم. وی معتقد است، افرادِ دارای شخصیت مطلوب یا سالم، پس از ارضای سلسله مراتب نیازهای پایینتر (نیازهای جسمانی، نیازهای ایمنی، تعلق و محبت، نیاز به احترام و نیازهای دانستن و فهمیدن که بعداً اضافه کرد)، به «نیاز به تحقق خود» روی میآورند. در این نوشتار تلاش شده است تا با تبیین نظریه انسان مطلوب و سالم آبراهام مزلو و واکاوی مبانی نظری حاکم بر این نظریه، مبانی متناظر اسلامی آن را نیز شناسایی نموده و با جایگزینی مبانی اسلامی، نتایج و تغییرات احتمالی را مورد بررسی قرار دهیم. در نتیجه میتوان تشابهات نظریه مزلو و اسلام را در این دانست که ضمن اینکه هر دو به فطرت توجه نمودهاند، در هر دو دیدگاه، «محبت» یکی از الگوهای رفتاری است و در هر دو دیدگاه نوعی پویایی وجود دارد و هر دو دیدگاه نیاز محور بوده و مزلو در تبیین انگیزش انسان، نیاز را مهمترین عامل بروز رفتار میدانند همانطور که در قرآن کریم همه انسانها را موجوداتی نیازمند معرفی کرده است با این تفاوت که قرآن کریم بر نیاز انسان به خدا تاکید نموده است. مزلو و دیدگاه اسلام به رشد انسان در این دنیا توجه کردهاند و در این نگرش با یکدیگر مشترک هستند که نیازهای دنیایی را باید ارضاء نمود و تفاوت دیدگاه اسلام با نظریه مزلو در این است که نیازهای دنیایی باید از راه حلال و انجام واجبات و ترک محرمات و بر اساس وحی و دستورات دین صورت گیرد نه بر اساس شناخت عقلی انسان. آنچه در قرآن و احادیث به عنوان اوصاف انسان کامل آمده است مراتب بالای سعادت و کمال را نشان میدهد و فرد در آن مرتبه، از نقصها، عیبها و ضعفهای انسانهای عادی مبراست. مفاهیمی مانند تقوا، فلاح، سعادت، فوز، ایمان و اسلام نشانه گام اول کمال است و در مرحله دوم باید مراتب بالاتری از هر کدام از این صفات را داشت. بهطور مثال در قرآن کریم گرامیترین افراد، کسانی هستند که تقوای بیشتری دارند و همچنین باید به دنبال ویژگیهایی بود که نشانگر کاملترین ایمانها است.
|
کلیدواژه
|
انسان کامل ,آبراهام مزلو ,مبانی اسلامی
|
آدرس
|
جامعه المصطفی, ایران
|
|
|
|
|
|
|