کوثر جهان اسلام در تقابل مبنایی با تکاثر مادی غرب (تحلیلی بر اشتراکات مبانی غرب با جریان تکفیری)

غرب در فرایند تفکری خویش از عرصه معنا عدول کرده و در وادی ماده متوقف شد. هستی محکوم و محدود در امر مادی، در کثرت و تغییر دائمی به سر می برد و بالتّبع معرفت انسان مادی زده غرب در تغییر و نسبیت حد می خورد. کثرت در ذات ماده است و این امر خلاف جریان هستی از دید اسلام است. وحدت بنیاد و غایت اسلام بوده و هستی و معرفت بی بنیاد و لاغایت، برآمده از نوع نگاه مادی و تکاثری غرب به هستی است. قرار دادن انسان ها در کنار ارزش های مشترک در نظام معرفتی اسلام، نتیجه ای جز وحدت در کثرت ندارد و غرب با درک صحیح از این حقیقت اسلام، تمام همّ خود را برای برهم زدن این امر به کار می بندد؛ بنابراین اصلی ترین راهبرد اندیشه تکاثری، تجزیه کردن امور وحدت پذیر است. این موضوع پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در غرب آسیا و قلب زمین شدّت گرفته و سامانه قلبی که دچار سکته شده بود، باید با ایجاد جریان اختلاف و شکاف بین امور واحدی همچون؛ دین، مذهب، نژاد، خون، مرز، زبان و... دوباره به حرکت درمی آمد. مذهب در دین اسلام ضمن فرصت ذاتی برای اتحاد به دلیل وجود تفسیرهای شاذّ از مبادی فکری و احکام دینی، بستری مناسب برای ایجاد شکاف بین طرفداران مذاهب، به طور جعلی و عَرَضی قابلیت رو در رو شدن با یکدیگر با نگاه افراطی و تفریطی را دارا بود. جهل و فقر دو بستر مناسب برای نفوذ اندیشه های افراطی و تفریطی در بین طرفداران مذاهب بوده و غرب برای به جریان افتادن قلب زمین و پمپاژ دوباره انرژی با ایجاد، نفوذ و گسترش جریان افراطی تکفیری به اهداف شوم خویش تا حدودی دست یافت. اسلام و غرب با قرار گرفتن در دو طیف مخالف کوثر و تکاثر، یکی با رویکرد وحدت گرا و دیگری با رویکرد تجزیه-گرایانه به موضوع تکفیر نگریسته و هر کدام راهبردهای خاص خود را برای این جریان فکری ارائه می دهند. محقّق با روش تحلیلی توصیفی ضمن توضیح و تشریح جریان افراطی و تکفیری و دو نوع نگرش کوثری اسلام و تکاثری غرب، به دنبال یافتن روش ها و راهبردهای غرب در ایجاد، نفوذ و گسترش اندیشه افراطی در منطقه غرب آسیا بوده و در ادامه به راهبردهای وحدت آفرین اندیشه اسلام برای کم رنگ کردن و از بین بردن این جریان فکری اشاره خواهد نمود.