مدلسازی مدیریت حکمت بنیان مدرسه و مطالعه مولفه‌های آن در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

پ‍ژوه‍ش‌ ح‍اض‍ربا هدف تبیین مولفه‌های مدیریت حکمت بنیان مدرسه و مطالعه آن در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش صورت گرفت. رویکرد این پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی طبقه‌ای بود. روش پژوهش در بخش کیفی نظریه مبنایی و در بخش کمی از روش تحلیل محتوای کرایپندروف(2004) استفاده شد . برای جمع آوری داده در بخش کیفی از اطلاع رسان‌ها، مصاحبه‌های عمیق غیررسمی و تحلیل اسناد استفاده شد. اطلاع رسان‌های پژوهش را 15 تن از حکمای معاصر و فیلسوفان تعلیم و تربیت و علوم اجتماعی داخل و خارج از کشور و 5 سند مرتبط با موضوع تشکیل داده‌اند. تحلیل داده‌ها در 3 مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت و نظریه نهایی حول مقوله محوری مدیریت حکمت بنیان مدرسه صورت‌بندی شد. در بخش کمی تحلیل محتوای داده‌ها از متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش گردآوری و پس از تجزیه و تحلیل میزان به‌کارگیری مولفه‌های مدیریت حکمت بنیان مدرسه در سند تحول مشخص شد .یافته‌ها نشان داده است که از مجموع 298 فراوانی به دست آمده از مولفه‌های مدیریت حکمت بنیان مدرسه 104 فراوانی متعلق به بعد زمینه‌ای(34 درصد) ، 63 فراوانی متعلق به بعد مداخله گر (21 درصد)، 51 فراوانی مربوط به بعد راهبردی(17 درصد)، 42 فراوانی مربوط به بعد پیامدی(15درصد)و38 فراوانی متعلق به بعد علّی(13 درصد) بوده است . با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر و نامتوازن بودن توزیع مولفه‌های تبیین شده در محتوای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش پیشنهادانی برای توجه بیشتر به حکمت به‌عنوان دستگاه اندیشه‌ای ، تعالی دهنده و حلقه مفقوده سیاست‌گذاری آموزشی نظام در اسناد بالادستی و الگوهای آتی ارائه شد.