>
Fa   |   Ar   |   En
   در نسبت تفکر و ترجمه یا آیا ترجمه می‌تواند جای تفکر بنشیند؟  
   
DOR 20.1001.2.9920058164.1399.1.1.6.6
نویسنده شریعتی احسان
منبع فلسفه‌ي غرب و ترجمه - 1399 - دوره : 1 - اولین دوره همایش ملی فلسفه‌ی غرب و ترجمه - کد همایش: 99200-58164
چکیده    «نهضت‌های ترجمه» همواره همچون آستانه یا باب «گسست‌های معرفتی- گفتمانی» دوران‌ساز به شمار ‌آمده‌اند. برای نمونه، دوران‌های انتقال میراث یونان به دنیای لاتین و یا به زبان عربی و تمدن مسلمان طی سده‌های میانه و گذار به عصر جدید با برگردان آثار کلاسیک یونانی- لاتین به زبان‌های ملی اروپا در عصر رنسانس، موسوم به «مطالعات انسانی» (studia humanitatis)، مراحل تعیین‌کننده و سرنوشت‌سازی‌ در تاریخ بوده‌اند.رشد «جنبش ترجمه» در ایران از نشانه‌های کیفیت نوین آن خیزش فرهنگی‌ است که از صدر مشروطه تاکنون در کشور ما آغاز شده و فرجامی نیافته است. احساس ضرورت آشنایی عمیق‌تر با چگونگی زایش تجدد در مغرب‌ زمین، رغبت به شناسایی و پیگیری آخرین تحولات و سرنوشت «دیگری» و نقش «علوم انسانی» در این میان انگیزۀ چنین گرایشی به ترجمه و برگردانِ آثار و متون اندیشه‌ورزان «بیگانه» به زبان مادری بوده است. فراسوی پدیدۀ ترجمه‌گرایی، کیفیت بحث‌های نظری، در سطح اجتماعی و فرهنگی، در دو دوران پیش و پس از انقلاب قیاس‌ناپذیر است. درک ضرورتِ بازبینی صورت مسائل، تعمیق مبانی فلسفی همان تحولی است که در دوران پسا- انقلابی تجربه می‌کنیم. با آن رخداد، گویی ناگهان از بهشت بی‌خبری و خوش‌خیالی، خواه سنتی و خواه مدرنیستی، به زمین بغرنج بلوغ و به‌خودوانهادگی هبوط کرده‌ایم و این بار، در برزخ سنت و تجدد، شرق و غرب، دین و دنیا، و..، فراسوی این‌ قبیل دوگانه‌سازی‌ها، باید به سلاح نقد، قدرت تشخیص و توان تفکیک مجهز شویم.جریان یا جنبش ترجمه در میهن ما اما هنوز به‌ظاهر از چند کاستی بنیادی رنج می‌برد:نخست آنکه به‌جای برگردان متون اصلی و کلاسیک فلسفه و علوم انسانی، بیشتر به ترجمۀ مقدمه‌ها، معرفی‌نامه‌ها، شرح متن‌ها و یا قاموس‌های آموزشی و مطبوعاتی توجه می‌شود و هدف نیز بیشتر اطلاع‌رسانی آموزشی یا رسانه‌ای است. حاصل اینکه مجموعه ترجمه‌های متون پایه هنوز درخور نیست.دیگر اینکه ثقل توجه تنها متوجه متفکران غربی است و روشنفکران ما نسبت به سایر مباحث هم‌قطاران همسایه و هم‌سرنوشتشان در شرق و جنوب عنایت لازم و کافی ندارند. حال آنکه با همین‌هاست که ما مسائل مشترک مبتلابه معرفتی- زبانی و فرهنگی- تمدنی داریم.و بنیادی‌تر از این دست کاستی‌ها، غفلت ما از نیاز حیاتی به ترجمۀ متفکران خودمان است، از فارابی و پورسینا و ابن‌رشد و ابن‌خلدون گرفته تا سهروردی و صدرا. گاه فراموش می‌کنیم که چه اندازه با زبان آن‌ها، یعنی با زبان سنتی فلسفه و علوم در سرزمین خود، بیگانه‌ایم. و در فقدان یک سنت زبانی در حوزه و سپهر اندیشه چگونه می‌توان کار اندیشه‌ورزان دور-و-دیرتر را درست برگرداند و به چه زبانی؟ نتیجه این می‌شود که هر روز با واژگان خلق‌الساعة نوظهور مواجه می‌شویم و گاه کار بدانجا می‌کشد که برای فهم ترجمه، ناگزیر از رجوع به متن اصلی می‌شویم و گاه ناگزیر که به سیاق دکتر شریعتی، اظهار کنیم که «از چند «ت» بیزارم: تاریخ، تقی‌زاده و .. ترجمه!» (نقل به مضمون).در سنت آلمانی، مفهوم ترجمه،‌ به‌خلاف «translation» انگلیسی که بر انتقال‌پذیری جهان‌روای مدلول‌ها و یا «traduction» فرانسوی که به صدور خود به خارج یا ادغام اجنبی در خودی تاکید دارند، بر شناسایی متقابل و دیالوژیک میان خودی و بیگانه با حفظ یگانگی و خودویژگی‌ها تکیه دارد. متفکران آلمان، از هردر تا هایدگر، با بهره‌گیری از واژه‌ی تفکیک‌پذیر über-setzen ترجمه یا بر-گردان، نشان داده‌اند که هر بر-گردانی در آنِ واحد دو کار می‌کند: یکی، عبور، گذار، فرا رفتن یا پرش از ساحلی به کناره‌ی دیگر، و دیگر، نشستن، موضع‌گرفتن، یا تعبیری تازه یافتن در سپهر دیگر. از این رو، ترجمه همان کنش تفسیری است که خمیرمایۀ برسازندۀ نفس زبان است. اگر جوهر زبان «گفتار» (هایدگر- فوکو) در مقام کالبد اندیشه همچون گفت‌وگوی دائمی با خویش (افلاطون) است، پس، به طریق اولی، پیش از برگردان اندیشه و متن دیگران به زبان خود، نخست باید زبان سنتی خویش را بازبیندیشیم. بدون این «فرا-دهش» تاریخی چگونه می‌توان به برگردان مفاهیم، اصطلاحات یا تعابیری پرداخت که به‌ذات «ترجمه‌ ‌ناپذیر»ند، نه بدین معنا که ترجمه نشده‌ و نمی‌توانند بشوند بل همان‌گونه که خانم باربارا کاسن در معرفی قاموس غنی واژگان اروپایی فلسفه‌ها- دیکسیونر ترجمه‌ناپذیرها می‌نویسد: «ترجمه‌ناپذیر آن است که از ترجمه شدن (و نشدن) بازنمی‌ایستد»! برای نمونه، واژگان بنیادین فلسفة غرب، مانند ایده، سوژه، ابژه، گایست، و ... را چگونه می‌توان به فارسی ترجمه کرد (یا نکرد)؟از سوی دیگر، سنت‌گرایانی که مسئلۀ اهلی یا بومی نبودن مبانی و معانی علوم انسانی غرب و ترجمه‌ای ماندن صرف آن‌ها را مطرح کرده‌اند فراموش می‌کنند که هرگونه بومی‌سازی با کار زبانی ترجمه آغاز می‌شود و، به رغم همۀ نواقص ذاتی و عرضی هر ترجمه‌، راه دیگری جز طی این مسیر متصور نیست. یعنی نخست اینکه دیگری را همان‌طور که هست و شایسته بشناسیم و بفهمیم؛ آنگاه در بازگویی مراد او به زبان خود، معادل یا حتی نعم‌البدل او را در جهان-زیست و جهان‌بینی خود بازآفرینیم. اما آیا به‌راستی می‌توان دیگری را، فارغ از هر (پیش-)داوری ارزشی، به‌درستی شناخت؟ این بی‌شک پرسش فلسفی مستقل و معضل بن‌بست‌نمای (آپوریتیک) دیگری است.اگر لختی به وضعیت امروز فرهنگی و دانشگاهی موشکافانه بنگریم، واقعیت تلخ این است که در هر دو بخش سنتی و مدرن، هنوز شرایط بهینه‌ و مطلوبی برای به راه افتادن نوعی ترجمۀ «گفت‌وگویی» (به معنای هابرماسی مفهوم) فراهم نیامده و چنین به‌نظر می‌رسد که دپارتمان‌های فلسفۀ سنتی و اسلامی دانشگاه و حوزه بیشتر دل‌مشغول شرح متون قدما و حل مسائل بی‌ربط با سرنمون‌های معرفتی- دورانی دنیای جدید و معاصر و گشت‌ها و گسست‌های آن‌اند. در مقابل، گرایش مدرن‌ها به فلسفة جدید و معاصر غرب نیز عمدتاً به ترجمه‌های ناقص (بدون دسترسی به متون پایه و منابع مادر) متکی است. اینکه بخواهیم تفکر دیگری را صرفاً برگردانیم (به هر دو معنای نقل و قلب) الزاماً فکر نو ایجاد نمی‌کند. از این رو، اگر نخواهیم دپارتمان‌های علوم انسانی و اجتماعی مدرن ما نیز صرفاً بدل به شارحان و تکرارکنندگان الکن مفاهیم و واژگان متفکران غرب ‌شوند، باید (تا دیر نشده) چاره‌ای اساسی اندیشید.از آن جا که زبان، به‌ویژه در سپهر ادب و هنر و فلسفه و دانش‌های انسانی، نه ابزار سادۀ ارتباطی جهت انتقال پیام و نه نظام صرف نشانه‌ها و دال‌ها و دستور و نحو معانی، بل آیینه‌ و آشیانۀ روان و وجود آدمی و مناسبات پیچیدۀ او در جهان و با دیگران در جامعه است و همواره ما با زبان‌ها و گویش‌های محلی و متنوع مواجه‌ایم، ترجمۀ «ترجمه‌نشدنی‌ها» در اساس ممکن ساختن امر ناممکن است و خودآگاهی به این امر و به جملگی ملاحظات و معضلات و موانع برشمرده‌ می‌تواند این «نهضت» را «رویین تن-و-روان» سازد. به این امید.
کلیدواژه نهضت‌های ترجمه ,واژه‌ی تفکیک‌پذیر ,گسست‌های معرفتی-گفتمانی ,بن‌بست‌نمای (آپوریتیک)
آدرس دانشگاه تهران, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved