نگاهی به رابطۀ ترجمۀ متون فلسفی و تفکر از منظر نظریۀ معنای استنباطگرایانه
|
|
|
DOR
|
20.1001.2.9920058164.1399.1.1.3.3
|
نویسنده
|
محمدامینی میثم
|
منبع
|
فلسفهي غرب و ترجمه - 1399 - دوره : 1 - اولین دوره همایش ملی فلسفهی غرب و ترجمه - کد همایش: 99200-58164
|
چکیده
|
«در دورۀ معاصر- که با انقلاب مشروطه شروع میشود و احتمالاً در آیندهای نهچندان نزدیک پایان خواهد یافت- ترجمه به وسیعترین معنای کلمه یگانه شکل حقیقی تفکر برای ماست.» آیا ترجمۀ متونِ (کلاسیک یا تخصصیِ) فلسفۀ غرب توانسته است به پرورش تفکر فلسفی کمک کند؟ در این نوشته قصد دارم قدری دربارۀ معنای این پرسش و امکان پاسخگویی به آن بحث کنم. نخست، در چارچوب نظریۀ محاسباتیِ ذهن دربارۀ رابطۀ تفکر و ترجمه بحث خواهم کرد. طبق نظریۀ محاسباتیِ ذهن تفکر عبارت است از محاسبه و منظور از محاسبه، دستکاری (manipulation) نمادها (عبارات زبانی) صرفاً بر اساس ویژگیهای صوری (نحوی) است. اگر نظریۀ محاسباتی را بپذیریم، ترجمه را میتوان نوعی تفکر به شمار آورد. اما ایرادهای مشهوری به این نظریه وارد است، از جمله، استدلال اتاق چینی سرل. از شکل تغییریافتهای از همین استدلال میتوان برای دفاع از این موضع استفاده کرد که ترجمه مستلزم تفکر و فهم (حتی برای مترجم) نیست.در بخش دوم مقاله، با بهرهگیری از نظریۀ معنای استنباطگرایانه همین مسئله را بررسی خواهیم. در بحث از محتوای التفاتی و معنا، به طور کلی، دو رویکرد مبنایی را میتوان از هم متمایز ساخت: بازنماییگرایی و استنباطگرایی. اختلاف این دو نوع رویکرد عمدتاً در «ترتیب تبیینی» (order of explanation) متفاوتی که برای توضیح پدیدههای مشابه (مسائل مربوط به حالات التفاتی یعنی معنا و محتوای ذهن) مناسب تشخیص میدهند بروز مییابد. آموزۀ اساسی بازنماییگرایی قائل شدنِ اولویت تبیینی برای مفهوم بازنمایی است. از این رو، در نظریات معنای بازنماییگرایانه مفاهیم «صدق» و «ارجاع» مفاهیم پایهای تلقی میشوند. در مقابل، در رویکرد استنباطگرایانه برای مفهوم «استدلال» (reasoning، دلیلآوری) یا «استنباط» (inference) اولویت قائل میشوند.در همین چارچوب، برخی ملاحظات نظریِ پایهای را بیان خواهیم کرد، از جمله تمایز تعادل (equivalence، همارزی) معنایی و کارکردی. بر همین اساس، بحث خواهیم کرد که برای ارزیابیِ دقیقترِ اثربخشی ترجمۀ متون فلسفی به فارسی، لازم است حساب ترجمۀ متون فلسفیای که برای مخاطب عام و غیرمختصص نگاشته میشوند و متنهای کلاسیک و تخصصی را سوا کنیم. ترجمۀ متون عمومی همیشه اثرات مثبتی در ارتقاء فرهنگ عمومی دارند. اما در مورد ترجمۀ متون کلاسیک و تخصصی از این ادعا دفاع خواهیم کرد که میزان اثربخشی متون ترجمهشدۀ فلسفۀ غرب را باید بر اساس کیفیت و کمیت ادبیات ثانویای سنجید که دانشجویان و متخصصان فلسفه پیرامون این متنها پدید میآورند: از نوشتههای مروری و ترویجی در معرفی این آثار گرفته تا پایاننامهها و مقالههای پژوهشی.نهایتاً، بر اساس بحثهای صورتگرفته، ملاحظۀ پایانی مقاله این خواهد بود که تا زمانی که سطح پایاننامههای دانشجویی و مقالههای پژوهشیای که به فارسی نگاشته میشود در سطح فعلی است، ترجمۀ متنهای دستاول و تخصصیِ فلسفی، به ویژه متنهای جدیدتر که ارزش ادبی و تاریخی مهمی ندارند، کار چندان ثمربخشی نیست.
|
کلیدواژه
|
استنباطگرایانه ,صدق ,ارجاع
|
آدرس
|
پژوهشکدة مطالعات بنیادین علم و فناوری, ایران
|
|
|
|
|
|
|