رابطه هوش هیجانی و تفکر انتقادی با رضایت شغلی معلمان زن در مقطع ابتدایی شهر اسلامشهر

تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و تفکر انتقادی با رضایت شغلی معلمان زن مقطع ابتدایی در اسلامشهر انجام گردید. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- گذشته نگر با طرح همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه معلمان زنان مقطع ابتدایی اسلامشهر تشکیل می دهد که تعداد آنها 500 نفر می باشد.حجم نمونه با توجه به حجم جامعه بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1972) 217 نفر برآورد شد که با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شد. بدین صورت که از چهار منطقه جغرافیایی شهر اسلامشهر، دو منطقه به طور تصادفی انتخاب و از میان مدارس موجود در این دو منطقه، 12 مدرسه به طور تصادفی انتخاب و معلمان مدارس منتخب مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه تفکر انتقادی کالیفرنیا(، پرسش نامه رضایت شغلی(اسمیت و همکاران) و پرسش نامه هوش هیجانی(بار- آن) جمع آوری شدند. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی (و مولفه های آن) و تفکر انتقادی (و مولفه های آن) با رضایت شغلی رابطه معناداری وجود داشته است. همچنین، نتایج نشان داد که 1 /16 درصد واریانس رضایت شغلی توسط سازگاری و مهارت درون فردی قابل پیش‏بینی است. به علاوه، یافته ها حاکی از آن بود که 4/17 درصد واریانس رضایت شغلی توسط ارزشیابی و استدلال استقرایی قابل پیش‏بینی است.