تطبیق و تبیین هویت دینی و فطری از منظر مولوی و پست مدرنیسم

از جمله مسائل مهمی که امروزه جوامع دینی با آن روبرو هستند، گسترش و تسلط بنیادهای فکری و رواج آموزه‌های پست‌مدرنیستی و تداخل قلمروهای تربیتی و اخلاقی است. چنین مواردی چالش‌هایی پیش‌ روی زندگی فردی و اجتماعی انسا‌ن‌ها به وجود آورده که نباید منفعلانه با آن‌ها برخورد شود. از مهمترین ابعاد زندگی که تحت تاثیر این موج غربی قرار گرفته، هویت دینی و فطری است. با چاره‌اندیشی‌های منطقی می‌توان از هجوم فرهنگ غرب جلوگیری کرد. از جمله راه‌های رویارویی با این چالش‌ها، بازنگری ‌نظرات گذشتگان با نگاهی نو، و یاری گرفتن از افکار افرادی است که نقشی برجسته بر غنا و گسترش تعالیم دینی و پرورش هویت اسلامی داشته‌اند. در راستای این هدف، نوشتار حاضر، آراء و نظریات اخلاقی و دینی مولانا جلال‌الدین بلخی را بازخوانی می‌نماید و با نظریات مکتب پست‌مدرنیسم در این زمینه، مورد تطبیق و بررسی قرار می‌دهد تا به مدد این تحلیل، برخی علل تمایز تعلیم و تربیت در اسلام و پست‌مدرنیسم آشکار و دلالت‌ها و ره‌نمون‌های تربیتی که متناسب با هویت و فطرت انسان اسلامی است، دریافت شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد اختلافات بنیادی و معناداری در امر هویت دینی واخلاقی، بین این دو دیدگاه وجود دارد. توجه نداشتن به بُعد معنوی و فطری انسان، مهم‌ترین انتقاد وارد بر پست‌مدرنیسم است.