بررسی و تحلیل داستان های «حاجی مراد و زنده به گور» صادق هدایت براساس نظریه کارناوال میخاییل باختین
|
|
|
|
|
نویسنده
|
نجفی عیسی ,محمدی فاطمه
|
منبع
|
مطالعات زبان فارسي - 1403 - دوره : 7 - شماره : 17 - صفحه:171 -210
|
چکیده
|
بخش مهمی از نظریه منطق گفتوگوی میخاییل باختین را کارناوال به خود اختصاص داده است. وی کارناوال را در تضاد با جشنهای رسمی کلیسا و با هدف براندازی مناسبات مقتدرانه و خشک مطرح کرد و معتقد است که پیدایی و گسترش کارناوال و فرهنگ برآمده از آن به واژگونی سیستم ارزشگذاری که بالاترین رتبه را به فرهنگ ممتاز رسمی میدهد، منتهی میشود. ویژگی اساسی رویکرد کارناوالی عبارت است از دوگانگی، چندآوایی و خنده. کاربست کارناوال در ادبیات داستانی پیچیدگیهایی دارد که تحلیل آنها بر ژرفا و تازگی اثر میافزاید. برخی داستانهای کوتاه صادق هدایت از جمله «داستان حاجی مراد و زنده به گور» آثاری هستند که از قابلیت خوانش کارناوالی برخوردار میباشند. این قابلیت، ژرفای قلم صادق هدایت و انعطاف نظریه باختین را حکایت میکند. تحلیل مولفههای کارناوالی با داستانهای هدایت، هدف اصلی پژوهش محسوب میشود. برای این منظور ابتدا به تبیین ادبیات کارناوالی و سپس به خلاصه داستان و نهایتاً به تحلیل کارناوالی این آثار میپردازیم. یافتههای پژوهش در این زمینه بیانگر این است که در این دو داستان نمودها و مولفههای کارناوالی همچون طنز، خنده، مرگ و چندصدایی و همچنین شاخصهای گروتسکی دیده میشود که در داستان زنده به گور نمود این نظریه نسبت به داستان حاجی مراد چشمگیر و پررنگتر است.
|
کلیدواژه
|
طنز، کارناوال، خنده، چندصدایی، صادق هدایت، میخائیل باختین
|
آدرس
|
دانشگاه رازی, گروه زبان و ادبیات فارسی, ایران, دانشگاه رازی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
fatemhmohamadi929@gmail.com
|
|
|
|
|