|
|
ضرورت حیات اجتماعی و نیاز بشر به دین از منظر صدرالمتالهین و ابنمسکویه
|
|
|
|
|
نویسنده
|
محمدی ناصر ,خدری غلامحسین ,ملاجوادی خلیل
|
منبع
|
خردنامه صدرا - 1401 - شماره : 110 - صفحه:13 -28
|
چکیده
|
ضرورت تشکیل حیات اجتماعی از منظر ملاصدرا و ابنمسکویه درگستره پاسخ دین به نیازهای بشر، موضوعی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده و بطور مقایسهیی و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه ملاصدرا ضرورت رفع نیازهای انسان، مستلزم وجود قانون و شرع بوده و لزوم وجود فردی بعنوان «نبی» را مستدل میکند. وی با تبیینی فلسفی، معتقد است معنی و مفهوم نوع انسانی، در «هویت جمعی» او در عالم خارج از ذهن و در شاکله اجتماعی او تحقق پیدا میکند. ابنمسکویه در نظری قابل تامل و شاید انحصاری، نیاز اصلی انسان به تشکیل زندگی جمعی را بدلیل ضرورت پاسخ به نیاز فطری به «محبت و الفت» متقابل میداند و رفع نیازهای مادی را در مرحله بعد مطرح میکند. از نظر او، محبت اساس زندگی و تشکیل جامعه گروهی انسانهاست. دیدگاه ملاصدرا دارای صبغه عقلی و فلسفی است درحالیکه تبیین ابنمسکویه صرفاً مبتنی بر وجود محبت و عاطفه بین انسانهاست. از نظر هر دو اندیشمند، آموزههای وحیانی دین، گستره نیازهای دنیوی و اخروی انسان را دربرمیگیرد اما در منظر هیچکدام، تاکیدی واضح و مستقل نسبت به شانیت تهذیب نفوس برای نبی و انسان کامل الهی، مشهود نیست.
|
کلیدواژه
|
حیات اجتماعی، نیاز بشر به دین، شرع، قانون، محبت، نیاز فطری، نبی، انسان کامل، حکمت صدرایی، ابنمسکویه
|
آدرس
|
دانشگاه پیام نور مرکز تهران, گروه فلسفه و کلام اسلامی, ایران, دانشگاه پیام نور مرکز تهران, گروه فلسفه و کلام اسلامی, ایران, دانشگاه پیام نور مرکز تهران, گروه الهیات و معارف اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
khalilmollajavadi@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
necessity of social life and man’s need to religion in mullā ṣadrā and ibn miskawayh
|
|
|
Authors
|
mohamadi naser ,khedri gholamhossen ,mollajavadi khalil
|
Abstract
|
the present paper investigates the necessity of the development of social life in the view of mullā ṣadrā and ibn miskawayh in the domain of religion’s response to human needs following a comparative approach. mullā ṣadrā believes that the necessity of fulfilling human needs warrants the existence of law and shar‘ as well as an individual as a prophet. following a philosophical approach, he explains that the concept of human species is realized in their “collective identity” outside their mind and in their social schematism. ibn miskawayh’s standpoint, which is worth more deliberation and is perhaps unique, indicates that man’s main need for collective life is due to the necessity of responding to their intrinsic need for mutual “love and affection”, while he refers to satisfying material needs at a later level. in his view, love provides the basis for life and formation of human collective society. mullā ṣadrā’s view enjoys a rational and philosophical essence, whereas ibn miskawayh’s explanation is merely based on the presence of love and affection among human beings. however, both thinkers acknowledge that the revealed religious theorems can respond to all human worldly and other-worldly needs. nevertheless, none of them directly and clearly emphasizes the necessity of the purification of the soul for the prophet and the divine perfect man.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|