|
|
|
|
تلفیق دیدگاههای وبر و دورکیم برای مطالعه باورهای دینی سازنده نظم اجتماعی
|
|
|
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کچویان حسین ,نوده فراهانی اسماعیل
|
|
منبع
|
روش شناسي علوم انساني - 1403 - دوره : 30 - شماره : 121 - صفحه:1 -26
|
|
چکیده
|
مقدمه و اهداف: نظم اجتماعی جامعه پیشامدرن، نظمی مرتبط با امر قدسی بود؛ به این معنا که این نظم میتوانست مبتنیبر شریعت آسمانی، تحریفشده و یا از اساس غیرآسمانی باشد؛ اما درهرصورت با امر قدسی بیارتباط نبود. بنابراین، بزرگان جامعهشناسی کوشیدند تا از طریق مطالعه جوامع پیشامدرن اولاً، منطق اجتماعی حاکم بر آنها را استخراج کنند و ثانیاً، در قبال مقایسه جامعه معاصر خویش با آنها، نسبت به شناسایی و برجستهسازی خصوصیات جامعه جدید اقدام نمایند. از این منظر، تبیین باورهای دینی جایگاهی ویژه در نظریه اجتماعی مدرن داشته و تعیین تکلیف دین، مهمترین دغدغه جامعهشناسی قلمداد میشد. بدینترتیب، در دیدگاههای آگوست کنت، بهعنوان بنیانگذار جامعهشناسی، موضوعاتی مانند فلسفه، حکومت، مذهب، روحانیت، تعلیموتربیت و... همگی با صفت اثباتی به چشم میخورد که نشانگر جهد وی برای جایگزینی امر اثباتی با امر دینی است. در میان جامعهشناسان کلاسیک، دیدگاههای وبر و دورکیم درباره جامعهشناسی دین از شهرت و اعتبار بالایی برخوردار است. وبر در مطالعات خود بر انواع عقلانیت، لزوم فهم کنش اجتماعی، اختیار و انتخاب انسان، و نقش تعیینکننده کاریزما تاکید میکند؛ درحالیکه دورکیم بر عواطف و احساسات، لزوم مطالعه ظاهر رفتارها و پدیدهها، فشار هنجاری و اجبار اجتماعی، و نقش تعیینکننده مناسک متمرکز است. با توجه به ظرفیتها و البته تفاوتهای چشمگیر دیدگاههای وبر و دورکیم، ترکیب دیدگاههای آنها دستاوردهای بسیاری خواهد داشت و بهعنوانمثال، اولاً، میتواند سبب رهایی جامعهشناسی از دیدگاه عاطفهگرایانی میشود که ضمن ارجاع به برخی دیدگاههای روانشناسی، مردمشناسی و روانکاوی معتقدند تفکر و باورهای مذهبی از حالات عاطفی ذهن سرچشمه میگیرند و ثانیاً، قادر است چهارچوب کارآمدی برای بررسی جایگاه دین در نظم اجتماعی پیشامدرن فراهم نماید. با این مقدمات، در ادامه این نوشتار میکوشیم ضمن طرح چهارچوبهای روشی و بینشی وبر و دورکیم در زمینه تبیین باورهای دینی به دو سوال زیر پاسخ بدهیم:الف) چگونه میتوان دیدگاههای کاملاً متفاوت وبر و دورکیم را پیوند داد؟ب) پیوند دیدگاههای وبر و دورکیم چه نتایج تحلیلی خواهد داشت؟روش: در این مقاله از روش کتابخانهای بهره برده شده است و ضمن رجوع به آثار اصلی وبر و دورکیم، کوشیدهایم تا همزمان آثار مفسران قدیمیتر و عمدتاً آمریکایی، و نیز دیدگاههای نویسندگان جدیدتر و عمدتاً اروپایی را مورد توجه قرار دهیم؛ زیرا به نظر میرسد تصویر ساختهشده توسط نویسندگانی مانند هانس گرث و رایت میلز یا تالکوت پارسونز با نویسندگان کتاب «وبر؛ راهنمای کیمبریج» یا ریمون بودن تفاوتهای قابلتوجهی را نشان میدهد.نتایج: مطابق مطالعه صورتگرفته مهمترین ظرفیتهای مغفول بهرهبرداری از نظریه وبر عبارتاند از: 1. تاکید بر عقلانیتپذیری نامشهود در بستر تکاملگرایی پیچیده؛ 2. اخذ معنا بهعنوان جوهره عقلانیت، کنش، خودآگاهی، آزادی و اخلاق انسانی. همچنین، اصلیترین محدودیتهای موجود در دیدگاه وبر را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: 1. گرایش به فردگرایی روششناختی و درنتیجه، غلبه نوعی نظرگاه شبهروانشناختی؛ 2. کانونیشدن معانی ذهنی و لاجرم، کمتوجهی به کنشهای سنتی مانند عادات، عرف و رفتارهای تقلیدی؛ 3. تبیین مجمل کاریزما در جامعهشناسی دین، در کنار حاکمیت نتیجهگرایی در تعریف رهبری سیاسی؛ 4. تقدمبخشی به اقتصاد در مطالعه تغییرات اجتماعی و عدم ارائه فرآیندی واحد پیرامون آن.در مقابل، چالشهای بنیادی استفاده از نظریه دورکیم شامل موارد زیر است: 1. تفکیک امر ناسوتی و لاهوتی، بهعنوان زمینهساز خداپنداری جامعه؛ 2. نگرش منفی به عاملیت فردی، محوریتیابی مناسک جمعی و نادیدهانگاری اختیار و عقلانیت انسان. بهعلاوه، کلیدیترین امکان ترمیمی در دیدگاه دورکیم را میتوان، برجستهسازی نمادها و مناسک مذهبی و نسبت آن با ظهور فرق انحرافی و سازوکارهای کنترلی دانست. بدینترتیب، ایجاد پیوند میان دیدگاههای وبر و دورکیم مستلزم توجه به این مولفهها میباشد: 1. گذر از تکاملگرایی تکخطی و پیامدهای روشی و بینشی آن در مطالعه ادیان گوناگون؛ 2. تخفیف ابعاد تنشآفرین تلفیق دو رویکرد، با میانجیگری نظریههای روانشناختی؛ 3. ترسیم زوایای عقلانی و غیرعقلانی کنشهای عاطفی و سنتی. با چنین مقدماتی، نتایج تحلیلی پیوند دیدگاههای وبر و دورکیم عبارت است از: 1. امکان مطالعه عقلانی باورها و رفتارها بدون ارجاع به نفعباوری و وهمگرایی؛ 2. ایجاد توازن در مطالعه دین بهمثابه منبع تغییر و ثبات جوامع؛ 3. برقراری تناسب میان ایدههای ساخت مناسک و پرورش شخصیت (سیاستمدار و تیپهای شخصیتی) در امتدادیابی ادیان؛ 4. بسط اخلاق اعتقادی و بازشناسی دوگانه فعال ثابتقدم (اخلاق قهرمانی) و منفعل سوالکننده (اخلاق نفعطلبی).بحث و نتیجهگیری: نظر به آنچه پیرامون چگونگی پیوند دیدگاههای وبر و دورکیم و نیز نتایج تحلیلی چنین پیوندی گفته شد بصیرتهای بینشی و روشی وبر عبارتاند از: 1. کاریزما و ایدههای او مهمترین منشا پیدایش دین است؛ 2. امکان حفظ، انتقال، انحراف و... قدرت کاریزمایی متصور است؛ 3. چنانچه ایدههای کاریزما تبدیل به عنصر اصلی سازنده سبک زندگی جامعه نشود، نمیتوان از پیدایش یک دین جدید سخن گفت؛ 4. یکی از عمدهترین راههای حفظ، انتقال یا انحراف ایدههای کاریزمایی مربوط به افرادی است که در فرآیندهای اقتصادی - سیاسی پساکاریزما نقش داشته و منتفع میشوند؛ 5. در لحظه پیدایش کاریزمای عقلانیت، جایگاه تعیینکنندهای در گسترش ایدههای کاریزمایی دارد؛ اما بهتدریج عقلانیت ارزشی ناب و نوآورانه تبدیل به نوعی عقلانیت ارزشی گاه سنتی یا تقلیدی میشود؛ 6. عقلانیت ارزششناختی که برانگیزنده کنش عقلانی - ارزشی است، مبدا ترسیم اخلاق اعتقادی - ارزشی میشود؛ 7. در فقدان کاریزما و چهبسا در موقعیتهای تعارضآمیز، امکان خلق اخلاق قهرمانی و نیز ظهور شخصیت - بهمثابه کسی که کلیت زندگیاش را براساس عقاید خاصی بنا کرده و در لحظات ویژهای این ارزشها را به تمامیت میرساند - مهیا میشود؛ 8. کنشهای سنتی و عاطفی، کنشهایی متکی بر رسوم، عادات و تقلید هستند که اگرچه دارای سطوح پایینتر عقلانیت هستند، اما قابلمطالعهاند؛ 9. تحول ادیان برپایه نوعی تکاملگرایی پیچیده در عقلانیت ارزشی- اعتقادی صورت میپذیرد؛ اما این امر، نافی تاثیرگذاری احتمالی ذینفعان و شرایط اقتصادی و سیاسی نیست.بصیرتهای ترمیمی دورکیم نیز عبارتاند از: 1. ریشه امور الزامآور فردی و جمعی (نظم اجتماعی) در نیرویی فراتر از تکتک انسانها (امر قدسی) است؛ 2. در دورههای ثبات که از لحظه پیدایش عقاید مذهبی فاصله بسیاری پدید آمده است، عواطف و احساسات نقش مهمی در حفظ دین دارند و بهواسطه نمادها و مناسک جمعی دینی، تقویت و بازتولید میشوند؛ 3. چنانچه نمادها و مناسک، دستخوش تعابیر و تفاسیر دلخواهانه قرار گیرند، امکان شکلگیری فرقههای جدید افزایش مییابد و چهبسا بدعت در اصول دین سبب زیر سوال رفتن اساس عقاید دینی بشود؛ 4. هر دینی، سازوکارهای ویژهای برای کنترل درونی و بیرونی (حفظ) عقاید و مناسک خویش دارد و نمیتواند نسبت به تضعیف و انکار آراء و آیینهای خود بیتفاوت باشد؛ 5. همواره صورتهایی از ایجاد دین فردی، دهریگری (افراد زندیق) و قانونگذاری (بدعتآوری) شخصی وجود دارد که بیارتباط با دین جمعی نیست؛ 6. تقاضای مردم از جادوگر بیش از آنکه در چهارچوب رهاوردهای مرسوم دین جمعی باشد، ناظر به رفع نیازها و خواستههای شخصی است.بدینترتیب، میتوان گفت: اگر رویکرد بینشی و روشی وبر بهواسطه طرح مفاهیم عقلانیت، کاریزما و اختیار، ظرفیت قابل قبولی برای شناخت پویاییشناسی دین دارد، دیدگاه دورکیم ازطریق طرح مفاهیم احساسات، مناسک و اجبار، ظرفیت بالایی بهمنظور مطالعه ایستاییشناسی دین دارد.
|
|
کلیدواژه
|
ماکس وبر، امیل دورکیم، نظم اجتماعی، باورهای جمعی، امر قدسی
|
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, دانشکده علوم اجتماعی, گروه جامعهشناسی, ایران, دانشگاه تهران, دانشکده علوم اجتماعی, ایران
|
|
پست الکترونیکی
|
farahani.es@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
conflating the views of weber and durkheim to study the religious beliefs that form the social order
|
|
|
|
|
Authors
|
kachoian hossein ,nodeh farahani esmaeil
|
|
Abstract
|
introduction and objectives: the views of weber and durkheim have a deep and lasting influence on the sociology of religion. despite this issue, there are significant differences between the theoretical frameworks and also their method components, and practically, the mentioned theories usually seem to be irreconcilable. on the other hand, the capacities and limitations of the views of these two prominent thinkers are such that they alone are not able to explain many issues of the sociology of religion. based on this, the upcoming article tries to use the conflating of weber’s and durkheim’s views in order to study the religious beliefs that form the social order.method: in this article, the library method has been used, and while referring to the original works of weber and durkheim, we have tried to simultaneously pay attention to the works of older and mostly american commentators, as well as the views of newer and mostly european authors. it seems that the image created by writers such as hans h. gerth, c. wright mills, or talcott parsons with the authors of the book weber; cambridge guide or raymond boudon show significant differences.results: in the first step of this research, the question of how to link the views of weber and durkheim has been addressed. passing from monolinear evolutionism in the study of various religions, alleviation of tension-causing points in the path of conflating two approaches with the mediation of psychological theories, and finally, the rethinking around traditional and emotional actions in weber’s thought, are the most important indicators to answer the aforementioned question. the second step is also related to the description of the analytical achievements of linking the views of weber and durkheim. the possibility of rational study of beliefs and behaviors without reference to utilitarianism and consequentialism, creating balance in the study of religion as a source of change and stability of societies, establishing a balance between the ideas of creating rituals and character development in the continuation of religions, and also the development of religious ethics is constituted the most important findings of this section.discussion and conclusions: given what has been said about how weber’s and durkheim’s views were linked and also the analytical results of such a link, weber’s insights and methods are: 1- charisma and his ideas are the most important sources of the emergence of religion. 2- the possibility of preserving, transferring, diverting, etc. is conceivable charismatic power. 3- if the ideas of charisma do not become the main element that constitutes the lifestyle of the society, one cannot speak of the emergence of a new religion. 4- one of the main ways of preserving, transferring, or diverting charismatic ideas is related to people who play a role in and benefit from the post-charisma economic-political processes. 5- at the moment of the emergence of charisma, rationality has a decisive position in the spread of charismatic ideas; but gradually, pure and innovative value rationality turns into a kind of value rationality, sometimes traditional or imitative. 6- value-based rationality that motivates rational-value action becomes the origin of the delineation of belief-value ethics. 7- in the absence of charisma and perhaps in conflict situations, the possibility of creating heroic ethics and the emergence of personality - as someone who builds the entirety of his life on the basis of certain beliefs and in special moments brings these values to perfection - is provided. 8- traditional and emotional actions are actions based on customs, habits, and imitations that, although they have lower levels of rationality, can be studied. 9- the evolution of religions takes place on the kind of complex evolutionism in value-based rationality, but this does not negate the possible influence of stakeholders and economic and political conditions.durkheim’s restorative insights also include: 1- the root of individual and collective obligations (social order) is in a force beyond individual humans (the sacred). 2- in periods of stability that have come a long way since the emergence of religious beliefs, emotions, and feelings play an important role in preserving religion and are reinforced and reproduced through collective religious symbols and rituals. 3- if symbols and rituals are subjected to arbitrary interpretations and interpretations, the possibility of new sects forming increases, and perhaps heresy in the principles of religion can lead to the questioning of the basis of religious beliefs. 4- every religion has special mechanisms for internal and external control (preservation) of its beliefs and rituals, and it cannot be indifferent to the weakening and denial of its opinions and rituals. 5- there are always forms of creating individual religion, heresy (heretics), and personal legislation (heresy) that are not unrelated to collective religion. 6- people’s demand from the magician is more concerned with satisfying personal needs and desires than within the framework of the conventional outcomes of collective religion. accordingly, it can be said that if weber’s insight and methodological approach, through the introduction of the concepts of rationality, charisma, and authority, has an acceptable capacity for understanding the dynamics of religion, durkheim’s perspective, through the introduction of the concepts of emotions, rituals, and coercion, has a high capacity for studying the statics of religion.
|
|
Keywords
|
max weber ,emile durkheim ,social order ,collective beliefs ,sacred affairs.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|