corpus-based materials and learning non-congruent idioms by iranian efl learners: enhanced and unenhanced input

The current study aimed at probing the impact of using enhanced and unenhanced corpusbased material on non-congruent idiom learning by iranian female intermediate efl learners. initially, via adopting a quasiexperimental design, 120 participants from an english institute in sanandaj were chosen conveniently from among different classes. they were given a nelson proficiency test, the results of which were used to select 90 participants based on the standard deviation and the mean of the scores. these participants were then divided into three groups each consisting of 30. prior to the treatment, the participants were given a researcher-made non-congruent idiom test. as for the treatment, the first experimental group received enhanced corpus-based materials while the second experimental group received unenhanced corpusbased materials. the control group received no treatment in terms of enhanced and unenhanced corpus-based materials and followed the regular syllabus of the institute. at the end of the treatment, the same pretest of non-congruent idioms was administered to the participants in the three groups as the posttest. the results of ancova indicated that both enhanced and unenhanced corpus-based instruction had significant effects on learning non-congruent idioms. however, there was a significant difference between the effects of unenhanced and enhanced corpus-based instruction on learning non-congruent idioms, in favor of the second. based on the findings of the present study, efl teachers are encouraged to employ corpus-based materials in teaching l2 in general and in particular when it comes to teaching non-congruent idioms.

مواد آموزشی پیکره‌بنیاد و یادگیری اصطلاحات نامتجانس توسط فراگیران ایرانیِ زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی: دروندادِ ارتقایافته و ارتقانیافته

مطالعۀ حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از مواد آموزشیِ پیکره‌بنیادِ ارتقایافته و ارتقانیافته بر فراگیری اصطلاحات نامتجانس توسط فراگیران سطح متوسط زبان انگلیسی انجام شده است. ابتدا با استفاده از روش نیمه‌تجربی و نمونه‌گیری آسان، از میان زبان‌آموزان سطح متوسط کلاس‌های مختلف یک موسسه در سنندج 120 شرکت‌کنندۀ خانم انتخاب شدند. سپس به آنها آزمون نلسون داده شد و نتایج آن براساس انحراف معیار استاندارد و میانگین امتیاز به‌دست آمده برای انتخاب 90 شرکت‌کننده مورد استفاده قرار گرفت. در مرحلۀ بعد، شرکت‌کنندگان به سه گروه 30 نفره تقسیم شدند. پیش از فرایند مداخله، شرکت‌کنندگان هر سه گروه، آزمون اصطلاحات نامتجانس را دریافت کردند که توسط محقق طراحی شده بود. سپس در جریان مداخله، شرکت‌کنندگان اولین گروه تجربی،  مواد آموزشی پیکره‌ایِ ارتقایافته دریافت کردند. به گروه دوم، مواد آموزشی پیکره‌ایِ ارتقانیافته داده شد و گروه کنترل هیچ‌کدام از مواد آموزشیِ پیکره‌بنیاد را دریافت نکردند و برنامه‌ی معمول موسسه را دنبال کردند. در پایان مداخله و به‌عنوان پس‌آزمون، همان پیش‌آزمون اصطلاحات نامتجانس برای هر سه گروه شرکت‌کننده برگزار شد. نتایج تحلیل‌ کوواریانس نشان داد که هم مواد آموزشیِ پیکره‌بنیاد ارتقایافته و هم ارتقانیافته تاثیر مهمی بریادگیری زبان‌آموزان می‌گذارند، هرچند این دو روش نیز خود تفاوت معناداری با هم دارند و مواد آموزشیِ پیکره‌بنیاد ارتقانیافته موثرتر است. در پایان، با توجه به نتایج پژوهش حاضر، به مدرسان زبان انگلیسی توصیه می‌شود از مواد آموزشی پیکره‌بنیاد، به‌ویژه برای آموزش اصطلاحات نامتجانس استفاده کنند.