|
|
بررسی ساختآغازگری در متون فارسی میانه از منظر فرانقش متنی رویکرد نقشگرای هلیدی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رمضانی زهرا
|
منبع
|
علم زبان - 1402 - دوره : 10 - شماره : 18 - صفحه:9 -40
|
چکیده
|
این پژوهش میکوشد تا به بررسی برخی ویژگیهای متنی در متون دوره میانه زبان فارسی بپردازد. پژوهش حاضر میتواند زمینهای را برای مقایسه متون دورههای پیشین زبان فارسی با فارسی امروز فراهم آورد. بر اساس چنین دستاوردهایی، میتوان بررسی کرد که در سطح بازنمایی ساخت آغازگری و نحوۀ چینش پیام چه تغییراتی در روند تکوین زبان فارسی صورت گرفته است. بنا بر نظر هلیدی متیسون، آغازگر نقطه عزیمت پیام است و جایگاه بند را در درون متن تعیین میکند. بهمنظور انجام پژوهش حاضر، متن روایی کارنامه اردشیر بابکان و متن اندرزی دینکرد ششم انتخاب شدند. نتایج نشان میدهند که بیشترین بسامد وقوع آغازگر در هر دو متن، متعلق به آغازگرهای مرکب و بینشان است و بسامد آن در هر متن تقریبا 65% است. در این میان، الگوی «آغازگر متنی (ساختاری) + آغازگر مبتدایی» بالاترین درصد وقوع را دارد. باتوجهبه این امر میتوان ادعا کرد که در این دوره برای آغاز پیام غالباً از این الگو استفاده میشده است. درصد وقوع آغازگرهای بینافردی (وجه) در کارنامه اردشیر بابکان بسیار پایین است، باوجوداین، درصد وقوع این آغازگر در دینکرد ششم قابلتوجه است. نکته قابلتامل دیگر در متن دینکرد ششم وجود آغازگرهای گسسته است، یعنی بخشی از آغازگر در ابتدای جمله میآید و پس از آن اجزای دیگر جمله قرار میگیرند؛ ادامۀ آغازگر بعد از اجزای دیگر جمله میآید. همچنین، بررسی ویژگی نشانداری و بینشانی در فارسی میانه و مقایسه آن با فارسی امروز نشاندهنده تغییر در گروه های نشانداری و بینشانی در زبان فارسی است. این امر میتواند زمینه را برای مطالعات شناختی بازکند.
|
کلیدواژه
|
رویکرد هلیدی، آغازگر ساده، آغازگر مرکب، بی نشان، نشاندار
|
آدرس
|
دانشگاه علامه طباطبائی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
sararamezani663@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
examining the construction of thematic structures in middle persian texts from the perspective of textual themes of halliday’s approach
|
|
|
Authors
|
ramezani zahra
|
Abstract
|
this study investigates the thematic structure in middle persian texts based on halliday’s approach. accordingly, it could be investigatedthat what changes have happened in the thematic structure during theprocess of language development. halliday and matthiessen (2014)claim that the theme is the point of departure. in order to do this study,two texts of kārnāmag i ardešir bābakān (text 1) and dinkar šašom(text 2) were chosen. the results suggest that the highest occurrenceof themes belongs to the unmarked multiple theme (almost 65% inboth texts) with the pattern of “textual theme + topical theme” (70.27% in text1 and 60.83% in text2). based on this fact it could be claimed that in that era this pattern was used to transfer the message.
|
Keywords
|
halliday’s approach ,simple theme ,multiple theme ,marked ,unmarked
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|