>
Fa   |   Ar   |   En
   بررسی زباهنگ بلاتکلیف شدگی‌ با‌ استفاده از عبارات تقابلی دوگانه در پرتو الگوی هایمز  
   
نویسنده پیش‌قدم رضا ,ابراهیمی شیما
منبع علم زبان - 1399 - دوره : 7 - شماره : 12 - صفحه:327 -359
چکیده    دوگانه‌های تقابلی از دیرباز در زندگی بشر وجود داشته‌اند و خط فکری و هیجانی او را رقم زده‌اند. انسان با این تقابل‌های دوگانه بر مسائل جهان هستی، برچسب ارزشی زده و این برچسب‌گذاری‌ها وی را در تصمیم‌گیری دچار تردید و بلاتکلیفی می‌کند. پرواضح است که این تفکر نسل به نسل به افراد منتقل شده و در فرهنگ افراد انعکاس یافته است. ازآنجاکه زبان بخش جدایی‌ناپذیر فرهنگ است، با بررسی زباهنگ‌های (زبان + فرهنگ) مردم یک جامعه می‌توان به تفکرات و باورهای ارزشی آنان پی برد. بنابراین، در پژوهش حاضر نگارندگان، با استفاده از بخش‌های هشتگانۀ الگوی speaking هایمز (1967)، به کنکاش زباهنگ «بلاتکلیف‌شدگی» در گفتمان‌هایی از زبان فارسی که در آن‌ها «عبارات تقابلی دوگانه» به‌ کار رفته‌، پرداخته‌اند. بدین‌منظور از مجموع 712 موقعیت گفتمانی، 317 پاره‌گفتار طبیعی که در آن‌ها عبارات دوگانۀ تقابلی به کار رفته بودند، با روش نمونه‌گیری هدفمند و از مشاهدۀ موقعیت‌های مکالمات شفاهی افراد در مکان‌های عمومی و خصوصی از گویشوران زن (115 نفر) و مرد (97 نفر) در بازۀ سنی 15 تا 74 سال و با سطح تحصیلات (دیپلم، کارشناسی، کارشناسی‌ارشد و دکترا)، شغل (دانشجو، کارمند، آزاد، استاد، خانه‌دار، پزشک و مهندس) و شرایط اجتماعی (پایین، متوسط و بالا) استان خراسان رضوی (شهرستان مشهد) گردآوری شدند و به ‌صورت کیفی و توصیفی در پرتو الگوی هایمز مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که ایرانیان به اهداف متفاوتی مانند نازکردن و خجالت، نشان‌دادن عدم اطمینان، پرهیز از ابراز نظر به‌ صورت مستقیم، مسئولیت‌گریزی، اجتناب از اعلام نظر مخالف، نیافتن پاسخی مشخص برای تصمیم، دفاع از خود، نشان‌دادن گرفتاری ذهنی، دوری از استرس و نگرانی، نداشتن اطلاعات کافی و عدم آگاهی، جلوگیری از سوءتفاهم و تعارف این زباهنگ را در بافت‌های عمومی/ خصوصی، رسمی/ غیررسمی استفاده می‌کنند. بسامد بالای این زباهنگ در فرهنگ ایرانیان ابهام‌گریزی بالای آنان را نشان می‌دهد که دراصل تمایلی به ماندن در بلاتکلیفی، تعلیق و ابهام ندارند و ویژگی جمع‌گرایی جامعۀ ایران سبب می‌شود افراد در زمانی‌که مردد می‌شوند، نظرات جمع را مهم بدانند. بنابراین، بلاتکلیفی خود را با عبارات تقابلی دوگانه ابراز می‌کنند تا مخاطبشان به‌ طور مستقیم یا غیرمستقیم در تصمیم‌گیری به یاری‌شان بیاید و آنان را با اعلام نظر خود از بلاتکلیفی نجات دهد.
کلیدواژه زباهنگ، عبارات تقابلی دوگانه، الگوی speaking هایمز، بلاتکلیف‌شدگی
آدرس دانشگاه فردوسی, گروه زبان انگلیسی, ایران, دانشگاه فردوسی, گروه زبان و ادبیات فارسی, ایران
پست الکترونیکی shimaebrahimi@um.ac.ir
 
   Examining the Cultuling of Liminality Using Binary Oppositions in Light of Hymes’ SPEAKING Model  
   
Authors Pishghadam Reza ,Ebrahimi Shima
Abstract    Binary oppositions have long been helping humans to label what is going on around, and sometimes put them on the horns of a dilemma. Such a reflection can be traced in people’s cultures, and since language is an indispensable part of a culture, examining cultulings (culture + language) can help us understand the beliefs and values of a given society. The present study, therefore, utilizes Hymes’ (1967) SPEAKING model to qualitatively analyze “the Cultuling of Liminality.” To this end, 712 contexts and 317 utterances, in which binary oppositions had been used were chosen based on purposive sampling and by observing private/public, formal/informal dialogues from 115 female and 97 male speakers (15 to 74 years old), from different academic backgrounds, professions, and social status from Mashhad, Iran. The results indicated that Iranians use this cultuling for different purposes (e.g., showing uncertainty, avoiding direct remarks and misunderstandings, defending, shirking responsibilities, showing mental struggles, avoiding stress, observing formalities, and lack of knowledge) in different contexts. This cultuling can be used as an indicator of high ambiguity intolerance in Iranian culture, meaning that they do not like to be in limbo, and due to their collectivist nature, they use binary oppositions to express their suspense to directly/indirectly ask for help to make decisions and to be out of liminality.
Keywords
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved