ارائه مدل ساختاری برای پیش‌بینی نشانه‌های اختلال وسواس فکری- عملی براساس پایبندی مذهبی: نقش میانجیگر کارکرد شخصیت

مقدمه: وسواس فکری -عملی یک سندروم بالینی است که به وسیله افکار، تصاویر یا تکانه ‌های مزاحم و رفتارهای تکراری مشخص می ‌شود.هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه مدل ساختاری برای پیش‌بینی نشانه‌های اختلال وسواس فکری عملی براساس پایبندی مذهبی: نقش میانجیگر کارکرد شخصیت بود. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش افراد مراجعه‌کننده به کلینیک‌های مناطق 1، 2، 7، 8، 11 و 12 تهران در سال 1400-1399 بودند که از میان آن‌ها 378 نفر داوطلب و واجد شرایط ورود به مطالعه انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه وسواس فکری عملی هاجسون و راچمن (1977)، پایبندی مذهبی جان بزرگی (1388) و پرسشنامه کارکرد شخصیت جان بزرگی و همکاران (1400) بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط نرم ‌افزار spss نسخه 28 و لیزرل نسخه 8/5 با استفاده از تحلیل مسیر توسط برنامه amos نسخه 24 و با روش‌های مدل‌سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته‌ها: مجموع مجذور همبستگی‌های چندگانه (r2) برای متغیر وسواس فکری عملی برابر با 0/53 بدست آمد، این موضوع بیانگر آن است که ابعاد پایبندی مذهبی و کارکرد شخصیت در مجموع 53 درصد از واریانس نشانگان وسواس فکری عملی را تبیین می‌کند. نتیجه‌گیری: کارکرد شخصیت رابطه بین نا پایبندی مذهبی و دوسوگرایی مذهبی با وسواس فکری عملی را به صورت مثبت و رابطه بین پایبندی مذهبی و وسواس فکری عملی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می‌کند. پیشنهاد می‌شود در مراکز مشاوره به پایبندی مذهبی و باورهای ناکارآمد مذهبی مراجعه کنندگان در درمان اختلال وسواس فکری عملی توجه شود.

Providing a structural model for predicting symptoms of practical obsessive compulsive disorder based on religious adherence the mediating role of personality function

Introduction: Obsessivecompulsive disorder is a clinical syndrome, characterized by disturbing and intrusive thoughts, images, or impulses and repetitive behaviors.Aim: This study aimed to present a structural model for predicting the symptoms of obsessivecompulsive disorder based on religious adherence and commitment and to evaluate the mediating role of personality function.Method: This study was a descriptive correlational performed based on structural equation. The statistical population consisted of people referred to clinics in districts 1, 2, 7, 8, 11, and 12 of Tehran, Iran, during 20202021. A total of 378 volunteers were considered eligible for the study based on the inclusion criteria. The data collection tools included Hodgson and Rachman rsquo;s Obsessive Compulsive Disorder Questionnaire (1977), Janbozorgi rsquo;s Religious Faith Questionnaire (2009) and Personality Function Questionnaire by Janbozorgi et al (2021). Data analysis was performed in SPSS28 and LISREL8.5, using path analysis in AMOS24, as well as structural equation modeling.Results: The Square of correlations (R2) for obsessivecompulsive disorder was 0.53; therefore, the domains of religious adherence and personality function could explain 53% of variance in obsessivecompulsive disorder.Conclusion: Personality function mediated the relationship between lack of religious adherence or religious ambivalence and obsessivecompulsive disorder positively and mediated the relationship between religious adherence and obsessivecompulsive disorder in a significant and negative way. It is recommended that counseling centers pay attention to the clients #39; religious adherence and dysfunctional religious beliefs in the treatment of obsessivecompulsive disorder.