بررسی نقش روش الگویی کارگزاران نظام آموزشگاهی در پیش بینی دین داری دانش آموزان دختر شهر تهران

هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش روش الگویی کارگزاران نظام آموزشگاهی (مدیران، معاونان پرورشی و دبیران پیام های آسمانی) در پیش بینی دین داری دانش آموزان دختر شهر تهران است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران بود که براساس جدول کرجسی و مورگان (1970) 280 نفر به روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه تربیت الگویی کارگزاران نظام آموزشگاهی فضائلی (1382) در سه فرم (مدیر آموزشگاه، معاون پرورشی و دبیر پیام های آسمانی) و پرسش نامه سنجش دینداری شجاعی زند (1384) بود که روایی و پایایی آن توسط ملاک های روان سنجی مورد تایید قرار گرفت. داده های حاصل توسط ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل گرفت. یافته های پژوهش حاکی از این است که بین روش الگویی مدیران مدارس، دبیران پیام های آسمانی و دین داری دانش آموزان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و روش الگویی مدیران مدارس و دبیران پیام های آسمانی از قدرت پیش بینی دین داری دانش آموزان برخوردارند. دیگر یافته این پژوهش وجود رابطه بین روش الگویی معاون پرورشی مدرسه و دین داری دانش آموزان دختر بود که علی رغم وجود رابطه بین این متغیرها تحلیل رگرسیون نشان داد که روش الگویی معاون پرورشی مدرسه از قدرت پیش بینی دین داری دانش آموزان برخوردار نیست.

he Role of Modeling Method of School Systems’ Staff and Administrators in Predicting Tehrani Female Students’ Religiosity

The present study was carried out to investigate the role of modeling method of school systems rsquo; staff and administrators [principals, viceprincipals for extracurricular programs, and heavenly messages (PayamhayeAsemani) instructors] in predicting Tehrani female students rsquo; religiosity. The research method was descriptive and correlational. The statistical population of the study comprised high school girls in Tehran. The sample size was determined based on Krejcie and Morgan Table (1970) and 280 students were selected through multistage cluster sampling method. The instruments included Fazaeli rsquo;s Questionnaire on the Modeling Method of School Systems rsquo; Staff and Administrators (2003) in three forms (principals, viceprincipals for extracurricular programs, and heavenly messages instructors) as well as Religiosity Questionnaire (Shojaeezand, 2005) whose validity and reliability were confirmed by psychometric criteria. The obtained data were analyzed by using correlation coefficient and multiple regression. Results indicated that there was a significant, positive correlation between the modeling method of principals and heavenly messages instructors and students rsquo; religiosity. Moreover, the modeling method of principals and religious teachings instructors could predict students rsquo; religiosity. Furthermore, there was a relationship between the modeling method of viceprincipals for extracurricular programs and students rsquo; religiosity; nevertheless, results of regression analysis showed that the aforementioned modeling method did not have the power of predicting students rsquo; religiosity.