رابطه سوگیری شناختی، حساسیت اضطرابی و باورهای مادر با اضطراب کودک: نقش واسطه ای راهبردهای کنارآمدن

زمینه و هدف: اضطراب کودکان اختلالی شایع بوده و از عوامل متعدد درون فردی و بین فردی، تاثیر می پذیرد. بر اساس مطالعات انجام شده به نظر می رسد مولفه های فکر، احساس، و رفتار والد و کودک، تاثیر متفاوتی بر اضطراب کودکان دارند. هدف از انجام این این پژوهش تعیین رابطه سوگیری شناختی، حساسیت اضطرابی، و باورهای مادر با اضطراب کودک با نقش واسطه ای راهبردهای کنارآمدن کودکان بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان پایه پنجم و ششم مدارس غیردولتی (1112 سال) شهر تبریز در سال تحصیلی 9394 بودند که نمونه ای به تعداد 279 دانش آموز (150 دختر، 129 پسر) به همراه مادران آنها از مدارس ناحیه 3 آموزش و پرورش به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های حساسیت اضطرابی (تسائو و همکاران، 2006)، خطای شناختی (کوین و همکاران، 2011)، راهبردهای کنارآمدن (هرناندز، 2008)، اضطراب (مارچ و همکاران، 1997) و پرسشنامه باورهای والدین درباره اضطراب (چوربیتا، 2010) استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از روش همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد حساسیت اضطرابی، باورهای مادر و راهبردهای کنارآمدن، به صورت مستقیم بر اضطراب کودکان تاثیر دارند. همچنین نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که حساسیت اضطرابی، سوگیری شناختی، و باورهای مادر از طریق راهبردهای کنارآمدن، بر اضطراب کودک تاثیر غیرمستقیم دارند (05/0=p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای راهبردهای کنارآمدن در رابطه حساسیت اضطرابی، سوگیری شناختی کودک، و باورهای مادر با اضطراب کودک، نقش مهمی دارند؛ بنابراین آموزش های شناختی به مادر و کودک و در نتیجه بهبود راهبردهای کنار آمدن کودک، می تواند در کاهش اضطراب کودک بسیار موثر باشد.

The Relationship between Cognitive Bias, Anxiety Sensitivity and Maternal Beliefs and Anxiety in Children: The Mediating Role of Coping Strategies

Background and Purpose: Anxiety is a common disorder in children which may be influenced by several interpersonal and intrapersonal factors. Based on the studies done, it seems that the components of thought, feeling and behavior of parents and children influence the anxiety in children. This study aimed to investigate the relationship between cognitive bias, anxiety sensitivity and maternal beliefs and anxiety in children through the mediating role of coping strategies in children.Methods: This research was a descriptivecorrelational research. The study population consisted of all the students of grade 5 and 6 (i.e. 1112 years old) studying at the nongovernmental schools of District 3 in Tabriz city in the academic year of 20152016. Among which, a sample of 279 students (150 girls and 129 boys) together with their mothers were selected by cluster sampling. Anxiety Sensitivity Index (Tsao et al., 2006), Cognitive Error Questionnaire (Covin et al., 2011), Coping Strategies Questionnaire (Hernandez, 2008), Anxiety Questionnaire (March et al., 2010) and Parental Beliefs about Anxiety Questionnaire (Chorpita, 2010) were used to gather the data. Correlation and path coefficient analysis were used to analyze the data.Results: The results showed that anxiety sensitivity, maternal beliefs and coping strategies directly affect the anxiety in children. The result also indicated that anxiety sensitivity, cognitive bias and maternal beliefs had an indirect effect on the anxiety in children through the coping strategies (p=0.05).Conclusion: Based on the results, it can be concluded that coping strategies play an important role in the relationship between anxiety sensitivity, cognitive bias, and maternal beliefs and anxiety in children. Therefore, cognitive training of mothers and children which improves the coping strategies in children can be very effective in reducing the anxiety in children.