حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی روانشناختی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز و همتایان عادی

مقدمه: مولتیپل اسکلروز یکی از بیماری های شایع سیستم خود ایمنی می باشد. میزان شیوع مولتیپل اسکلروز در جمعیت کلی جهان یک درصد است.. پژوهش حاضر با هدف مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی روانشناختی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز و همتایان عادی آنها انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی بود. جامعه پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز مراجعه کننده به بیمارستان رازی و امام رضا (ع) شهر تبریز بودند. تعداد 35 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروز و 35 فرد عادی به پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده zemet و سرسختی روانشناختی kobasa پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های آماری توصیفی و تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: بین نمرات بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز و همتایان عادی در مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی روانشناختی تفاوت معنی داری وجود داشت، به گونه ای که بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز از حمایت اجتماعی و سرسختی روانشناختی پایین تری برخوردار بودند. نتیجه گیری: خانواده و اجتماع نقش حیاتی در روند این بیماری بر عهده دارند و این بیماران می توانند با اکتساب و تقویت سرسختی روانشناختی، سلامت روان خود را بهبود بخشند. همچنین،  نتیجه این مطالعه نشان داد که باید از لحاظ اجتماعی این بیماران مورد حمایت قرار بگیرند.

The Comparison of Perceived Social Support and Psychological Hardiness in Patients with Multiple Sclerosis and Normal People

Introduction: Multiples clerosis is a common autoimmune disease. The prevalence of multiple sclerosis in the general population of the world is aone percent. This study aimed to compare the perceived social support and psychological hardiness in patients with multiple sclerosis and normal people. Materials & Methods:This comparative study was executed on 35patients with multiple sclerosis and 35 normal subjects who responded to the perceived social support and psychological hardiness questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics and multivariate analysis of variance. Results:  Data analysis showed significant differences in the scores of patients with multiple sclerosis and normal people on the scale of perceived social support and psychological hardiness. Such that patients with multiple sclerosis had lower scores in social support and psychological hardiness. Conclusion: Family and community play a vital role in the disease process. By learning and improving the psychological hardiness to improve their mental health, patients could help themselves to overcome the hardships of this disease and in this regard the family and societie’s support are needed as well.