تحلیل موانع ایجاد و توسعه کسب وکار تولید گندم ارگانیک و ارائه راهکارها: مورد مطالعه گندمکاران استان مرکزی

مقدمه و هدف: کسب وکارهای کشاورزی متعارف به علت استفاده بیش از حد از نهاده های خارجی تهدید کننده خدمات اکوسیستم، سلامت محیط زیست و حیات بشر هستند. پافشاری بر ادامه این نوع کسب‌وکارها از یک سو معاش پایدار مردم روستایی را به خطر انداخته و از سوی دیگر حیات و سلامت جامعه شهری را نیز تهدید خواهد کرد؛ لذا برای مقابله با این تهدیدات پیشرو ایجاد و توسعه کسب وکارهای کشاورزی مبتنی بر رویکرد ارگانیک ضرورتی اجتناب ناپذیر به حساب می آید. پژوهش حاضر به دنبال این بوده تا ابتدا چالش های ایجاد و توسعه کسب‌وکار تولید گندم ارگانیک را شناسایی و اولویت بندی کند و سپس راهکارهای مناسب برای برطرف کردن این موانع و چالش ها را معرفی کند.مواد و روش ها: مطالعه حاضر برای شناسایی و اولویت بندی موانع و راهکارها از تکنیک دلفی بهره گرفته است. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد 21 نفر از متخصصان جهاد کشاورزی استان مرکزی به عنوان خبرگان مشارکت کننده در دو مرحله اجرای تکنیک دلفی انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه نیمه - ساختارمند مربوط به مرحله اول با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا کدگذاری و طبقه بندی شدند و سپس در قالب پرسشنامه طیف لیکرت تدوین و برای تعیین میزان اهمیت، مجدداً برای پاسخگویان ارسال شدند. برای پایان دادن به مراحل تکنیک دلفی از شاخص ضریب تغییرات و برای اولویت بندی متغیرها از شاخص وزن نرمال شده بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فقدان سرمایه اولیه، فقدان حمایت دولت از تولید گندم ارگانیک به دلیل غلبه سیاست خودکفایی، بازاریابی نامناسب، دانش و مهارت ناکافی و انگیزه پایین کشاورزان در کنار دوره طولانی گذار به کشت ارگانیک و نبود پوشش بیمه ای مناسب به ترتیب به عنوان مهمترین چالش ها معرفی شدند و مواردی چون تشکیل تعاونی تولید گندمکاران، پرداخت تسهیلات کم بهره، آموزش و ترویج، بیمه محصول و خرید تضمینی در کنار عرضه نهاده های مورد نیاز به ترتیب به عنوان مهمترین راهکارها معرفی شدند. نتیجه گیری: در مطالعه حاضر مشکلات اقتصادی و سیاستی یعنی سرمایه اولیه ناکافی و فقدان حمایت دولت از تولید گندم ارگانیک به دلیل غلبه سیاست خودکفایی به ترتیب به عنوان مهمترین چالش های ایجاد و توسعه کسب‌وکار تولید گندم ارگانیک معرفی شده اند. چالش های دیگر، از جمله مشکلات بازاریابی، شناختی و روانشناختی تحت الشعاع این دو مسئله شکل گرفته و در جایگاه های بعدی قرار گرفتند. نکته جالب توجه این است که با توجه به چالش های مطرح شده، یک راهکار اجتماعی یعنی سازماندهی گندمکاران در قالب یک تعاونی تولید به عنوان اولین و مهمترین راهکار برای مقابله با چالش ها معرفی شده است؛ به طوری که سایر اقدامات دیگر مانند پرداخت تسهیلات، برگزاری دوره های آموزشی و ترویجی، بیمه محصول، خرید تضمینی محصول و تامین و تهیه نهاده ها در بطن آن و از طریق آن تسهیل، تسریع و اجرایی می شوند.

Analysis of Barriers to the Creation and Development of Organic Wheat Production Business and Providing Solutions: A Case of Wheat Growers in Markazi Province

Extended AbstractIntroduction and Objective: Agribusinesses that follow conventional approach, due to overuse of offfarm inputs threaten ecosystem services, environmental health and human life. Insisting on the continuation of these type of businesses will threaten the sustainable livelihoods of the rural population, as well as the lives and health of consumers. Therefore, to deal with these threats, the creation and development of organic production businesses is an inevitable necessity.The present study sought to first identify and prioritize the challenges of creating and developing organic wheat production business and then introduce appropriate solutions to remove these obstacles and challenges. Material and Methods: The present study used the Delphi technique to identify and prioritize the barriers and solutions of the creation and development of organic wheat production business. Using snowball sampling, 21 AgricultureJahad specialists of Markazi province were selected to participate in two rounds of Delphi technique. The data from the semistructured interview of the first round were coded using the content analysis and then were compiled as a Likert scale and again provided to the experts for scoring. The coefficient of variation was used to end the Delphi technique and the normalized weight index was used to prioritize the variables.Results: The results revealed that lack of initial capital, lack of government support for organic wheat production due to the dominance of selfsufficiency policy, improper marketing, insufficient knowledge and skills and low motivation along with long period of transition and lack of insurance coverageas were the most important challenges respectively and the formation of a wheat growers rsquo; cooperative, the payment of lowinterest facilities, training and extension, crop insurance and guaranteed purchase along with supplying inputs were the most important solutions respectively.Conclusion: In short, in this study an economic challenge i.e. insufficient initial capital has been introduced as the first and most important obstacle for creating and developing the organic wheat production business and a policy issue i.e., lack of government support for organic wheat production due to the dominance of selfsufficiency policy has been introduced as the second important obstacle. Other challenges, namely marketing, cognitive and psychological problems, are overshadowed by these two challenges and are in the next ranks. The interesting thing is that given the challenges, a social action, i.e., organizing wheat farmers in the form of a production cooperative, has been introduced as the first and most important solution to address the challenges and reduce their adverse effects. So that other measures such as payment of facilities, holding training and extension courses, insurance, guaranteed purchase of the products and supply of inputs within it and through it will be facilitated, accelerated and implemented.