تمایل به راه‌اندازی کسب‌وکار در بین دانشجویان دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز: کاربرد رهیافت قابلیت اشتغال

هدف کلی پژوهش حاضر، واکاوی قابلیت ‌اشتغال دانشجویان رشته‌های مختلف تحصیلی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در تمایل به راه‌اندازی کسب‌وکارهای فردی پس از دانش‌آموختگی است. این پژوهش در سال 1399 انجام شده و در قالب یک تحلیل آمیخته، ترکیبی از روش‌های کمی و کیفی مورد استفاده قرار گرفت. جامعه موردمطالعه در بخش کمی مطالعه، تمامی دانشجویان دانشکده‌ کشاورزی دانشگاه شیراز (1874 نفر) بودند که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌بندی‌شده، یک نمونه‌ی تصادفی 365 نفره انتخاب شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، پرسشنامه بود که روایی صوری و پایایی آن به ترتیب توسط اساتید بخش ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیراز و با یک مطالعه‌ی راهنما در نمونه‌ای 30 نفره از کل دانشجویان خارج از نمونه اصلی، تایید شد. در بخش کیفی پژوهش نیز با استفاده از روش مطالعه موردی و تکنیک نمونه‌گیری هدفمند، مصاحبه‌های عمیق با اعضای شورای بهبود مهارت‌آموزی و ارتقای توان اشتغال‌پذیری دانشجویان دانشگاه شیراز (12 نفر) انجام شد. طبق یافته‌های بخش کمی، نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای معدل کل، شرکت در کارگاه‌های مهارتی، تجربه دروس کارآفرینی، تجربه‌ی شرکت در استارتاپ‌ها، نگرش به کارآموزی مطلوب، مهارت‌های توسعه‌ی فردی و کسب‌وکار و گرایش کارآفرینانه از عوامل تاثیرگذار بر تمایل دانشجویان نسبت به راه‌اندازی کسب‌وکار بودند. در نهایت، بر اساس یافته‌های بخش کیفی، راهکارهای ارتقای قابلیت ‌اشتغال دانشجویان در دانشگاه در قالب چهار مجموعه استراتژی‌های آموزشی، اجرایی، حمایتی و انگیزشی ارائه شده است.

Business Startup Intention among the Students of School of Agriculture at Shiraz University: Application of Employability Approach

Analysis of entrepreneurial orientation and employability of Shiraz University agricultural students in order to start personal business after graduation was the main purpose of current study. Conducting a mixed method, the study was acoopmlished using quantitative and qualitative methods in 2020. The research population was all of the School of Agriculture students at Shiraz University (1874 students) that a random sample of 365 individuales were selected through stratified random samplling method. The data was collected through a questionnaire which its face validity and reliability were confrmed through the professors of the Department of Agricultural Extension and Education at Shiraz University as well as conducting a pilot study with 30 students out of the main sample. Indepth interviews with the members of Shiraz University council of employability improvement (12 individuales) were done using purposeful samplling technique in qualitative phase due to the case study. Based on quantitative findings and the structural equation modelling results, total mean, attending in workshops, entrepreneurship courses experience, startup attending experience, attitude toward favorable internship, personal development skills, business skills and entrepreneurial orientation were the effecting factors on students` tendency toward business startup. Finally, due to the qualitative findings, the strategies for improvement of students` employability at University could be presented as educational, implementation, supportive and intencive strategies.