روانشناختی شاه و سیاست خارجی ایرانِ دوره پهلوی در قبال قدرتهای بزرگ
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مرادی عبداله
|
منبع
|
تاريخ روابط خارجي - 1398 - دوره : 20 - شماره : 80 - صفحه:71 -96
|
|
|
چکیده
|
نهاد سلطنت بهعنوان قدرت مطلقه حاکم بر کشور و شخص پادشاه، یکی از مهمترین متغیرهای موثر بر سیاست خارجی دوره پهلوی دوم بوده است. بهویژه اینکه نقش شاه در ساختار قدرت سیاسی به شکل مستمر افزایش یافته، تا جایی که رژیم پهلوی در دو دهه پایانی، واجد مولفههای یک نظام سلطانی بوده است. به همین جهت باید انتظار داشت که نگرشهای فردی و ایستارهای شخصی شاه، تاثیری اساسی بر فرایند تصمیمگیری در سیاست خارجی داشته باشد. بر همین پایه، هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات شخصیت پهلوی دوم بر روند سیاست خارجی ایران است. لذا پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چگونه مولفههای روانشناختی وی، روابط خارجی ایران با قدرتهای بزرگ در سال های 1320 تا 1357ش. را تحت تاثیر قرار داد؟ برای پاسخگویی به این پرسش، روانشناسی شخصیت شاه مورد بررسی قرار گرفته و برای تبیین جایگاه متغیر وی در سیاست خارجی ایران، از رویکرد سلطانیسمِ ماکس وبر و نیز پیش نظریه سیاست خارجیِ جیمز روزنا استفاده شده است. همچنین روند ساخت شخصیت شاه و تاثیرات آن بر سیاست خارجی، از طریق مطالعه قرینههای گفتاری او صورت گرفته است و بر همین اساس سیاست خارجی دوره پهلوی به ادوار مختلفی تقسیمبندی شده است.
|
کلیدواژه
|
دوره پهلوی، شاه، سیاست خارجی، قدرتهای بزرگ، روانشناختی
|
آدرس
|
داﻧﺸﮕﺎه ﻋﺎﻟﯽ دﻓﺎع ﻣﻠﯽ, گروه رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻞ, ایران
|
پست الکترونیکی
|
moradi.abdolah@gmail.com
|
|
|
|
|