سیاست خارجی دست نشانده و فروپاشی رژیم پهلوی واکاوی برداشت شاه از نقش ملی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
حمیدی سمیه ,شایسته راد جواد
|
منبع
|
تاريخ روابط خارجي - 1398 - دوره : 20 - شماره : 80 - صفحه:47 -70
|
|
|
چکیده
|
سیاست خارجی به فعالیت های برونمرزی یک دولت در ارتباط با سایر واحدهای سیاسی در نظام بینالملل اطلاق می شود . سیاست خارجی ایران با پایان جنگ جهانی دوم بر مبنای سیاستهای متفقین تعیین و اجراء میشد. پس از کودتای 28 مرداد، سیاست ناسیونالیسم مثبت در پرتو اتحاد و ائتلاف با آمریکا، مبنای سیاست خارجی حکومت پهلوی قرار گرفت. پس از کودتا، نقش شاه در عرصه سیاست ایران پررنگ تر شد؛ به گونه ای که او خود سکان سیاست خارجی را به دست گرفت. نوشتار حاضر می کوشد تا با اتکاء به نظریه هالستی و تحلیل سخنان و مکتوبات پهلوی دوم، برداشت او از نقش ملی و جایگاهش در جهت دهی سیاست خارجی ایران را نشان دهد. وی با برگزیدن استراتژی اتحاد و ائتلاف با آمریکا و در پیش گرفتن نقش ژاندارمی منطقه، سیاست خارجی وابسته و دست نشانده ای در جهت منافع این کشور اتخاذ نمود.
|
کلیدواژه
|
رژیم پهلوی، شاه، سیاست خارجی، دستنشانده، فروپاشی، نقش ملی
|
آدرس
|
دانشگاه بیرجند, گروه علوم سیاسی, ایران, دانشگاه بیرجند, ایران
|
پست الکترونیکی
|
j.shayeste@gmail.com
|
|
|
|
|