بازخوانی انتقادی عملگرایی اجتماعی جورج هربرت مید بر مبنای حکمت متعالیه
|
|
|
|
|
نویسنده
|
پارسانیا حمید ,سلطانی مهدی
|
منبع
|
دين و سياست فرهنگي - 1395 - دوره : 3 - شماره : 1 - صفحه:137 -167
|
|
|
چکیده
|
جورج هربرت مید بنیانگذار پراگماتیسم و عملگرایی اجتماعی است که بعدها توسط بلومر و دیگر شاگردان وی توسعه پیدا کرد. این رویکرد نوهگلی، به اعتراف مید، مبانی و پیشفرضهایی را به لحاظ هستیشناختی؛ یعنی درونذاتبودگی وجود، حرکت جوهری، «خود»، زبان و امثال آنها دارد. هستی و نیز «خود» در فرآیند و پویا لحاظ میشود که در کنش اجتماعی، «خود» شکل میگیرد. در پژوهش حاضر این مبانی و نحوهی ارتباط آنها صورتبندی مفهومی شده و در گام بعد، بر مبنای حکمت متعالیه مورد نقد و ارزیابی انتقادی قرار گرفته است. حکمت متعالیه درونذاتبودگی وجود را برنتافته و در حرکت جوهری، محرّک و متحرک را قابل جمع نمیداند، لذا در مناسبات ماده و صورت، ماده را معدّ برای افاضه صورت میداند؛ نه اینکه علت و مقتضی آن باشد. «خود» نیز جوهری است که در نوع نسبت با وجود شکل میگیرد و کنش اجتماعی نیز اعدادی برای این نسبت ایجاد میکند؛ ولکن صورت از محرکِ غیرمتحرک افاضه میشود و عینیت خویش را از آن طلب میکند و نه از زبان. «خود» واقعی انسان دارای مراتب مختلفی است؛ یعنی «خود» نباتی، «خود» حیوانی و «خود» انسانی است که از زبان به عنوان وجود اعتباری برای مفاهمه و مقصود خویش سود میجوید. روش پژوهش در این مقاله، تحلیلی انتقادی است.
|
کلیدواژه
|
مید، عملگرایی، اجتماع، خود، حکمت متعالیه
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, دانشکده علوم اجتماعی, ایران, دانشگاه باقرالعلوم, ایران
|
پست الکترونیکی
|
soltani_m25@yahoo.com
|
|
|
|
|