>
Fa   |   Ar   |   En
   نقد نظریۀ «اصالت فرهنگ» بر اساس آموزه‌های فلسفی حکمت متعالیه  
   
نویسنده سیدی فرد علی ,فرقانی محمد کاظم
منبع دين و سياست فرهنگي - 1394 - دوره : 2 - شماره : 2 - صفحه:35 -50
چکیده    درباره مسئلۀ «هستی‌شناسی جامعه»، سه دیدگاه کلی وجود دارد: برخی جانب تحقق عینی جامعه را گرفته‌اند؛ برخی جانب افراد را؛ و برخی دیگر سعی کرده‌اند نظریاتی میانی ارائه کنند. نظریۀ «اصالت جامعه»، که از سوی برخی متفکران مسلمان ارائه شده، راه‌کاری است میانی برای جمع میان هستی عینی جامعه و هستی عینی فرد. این نظریه دارای دو صورت‌بندی است. صورت‌بندی اولیۀ آن توسط علّامه طباطبائی و شهید مطهّری مطرح شده است که در تایید مدعای خود، صرفاً به برخی شواهد قرآنی و تجربی استناد می‌کنند. اما صورت‌بندی جدید آن، که توسط دکتر پارسانیا ارائه شده و با نام «اصالت فرهنگ» شهرت یافته است، برای دفاع از آموزۀ «اصالت جامعه»، به دلیلی پیشینی و فلسفی متمسک می‌شود. استدلال دکتر پارسانیا به طور خاص، مبتنی بر دو آموزۀ حکمت صدرایی است: اصل «اتحاد علم، عالم و معلوم»، اصل «سِعی بودن کلی». مقالۀ حاضر پس از تقریر صورت‌بندی اولیه و صورت‌بندی جدید نظریۀ «اصالت جامعه»، صورت‌بندی جدید آن را نقد می‌کند و نشان می‌دهد که این نظریه از تبیین ویژگی‌های اصلی فرهنگ ناتوان است.
کلیدواژه هستی‌شناسی جامعه، اصالت جامعه، اصالت فرهنگ، اتحاد علم، عالم و معلوم، کلی سعی
آدرس دانشگاه شهید بهشتی, ایران, دانشگاه امام صادق (ع), گروه فلسفه و کلام, ایران
پست الکترونیکی forghani@isu.ac.ir
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved