روش شناسی بنیادین نظریه فرهنگی استوارت هال با رویکرد انتقادی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کرم اللهی نعمت الله ,دهقانی روح الله
|
منبع
|
دين و سياست فرهنگي - 1393 - دوره : 1 - شماره : 3 - صفحه:129 -155
|
|
|
چکیده
|
نظریه های علمی را می توان در بستر فرهنگی شکل گیری خود مطالعه و عوامل شکل گیری آنها را تحلیل کرد. یکی از نظریات فرهنگی مطرح در اواخر سده بیستم و اوایل سده بیست ویکم، نظریه فرهنگی استوارت هال است. این مقاله درصدد روش شناسی انتقادی مبانی معرفتی و غیرمعرفتی نظریه فرهنگی هال است. نتایج بررسی حاضر نشان می دهد که مبانی غیرمعرفتی نظریه استوارت هال را می توان در شخصیت حاشیه نشین وی و روزگار حاکمیت تاچریسم در فضای سیاسی اجتماعی انگلستان خلاصه کرد. مبانی معرفتی نظریه فرهنگی هال را می توان در ساختارگرایی، اهمیت بخشیدن به قدرت سیاسی و اقتصادی، نشانهشناسی، فرهنگ گرایی و تاثیرپذیری از مکاتب و نظریه های مختلفی مانند نظریه هژمونی گرامشی، قدرت فوکو، بازی های زبانی ویتگنشتاین، نشانهشناسی بارت و نظام ارزشی پارکین ردیابی کرد. در بررسی انتقادی مبانی نظریه فرهنگی استوارت هال می توان گفت در رابطه بین عامل و ساختار، هال بیشتر به ساختار نزدیک می شود تا عامل، در رابطه فرهنگ با سایر حوزه های اجتماعی، فرهنگ را ذیل سیاست و اقتصاد قرار می دهد و در نسبت میان علوم طبیعی و علوم فرهنگی، به غلبه علوم فرهنگی بر علوم دیگر گرایش دارد. حال آن که بر اساس حکمت اسلامی، ساختارها بهرغم قدرتمند بودن، فاقد قدرت مستحیل کننده عامل هستند. همچنین روابط حوزه های مختلف اجتماعی اعم از اقتصاد، سیاست و فرهنگ کاملاً در هم تنیده است و در صورت قائل شدن به استقلال این حوزه ها، فرهنگ قدرت محوری دارد. در هنگامه چالش یافتن علوم طبیعی در مقابل قدرت یافتن علوم فرهنگی، با وجود جایگاه وحی و مبانی مستحکم علم دینی، علوم فرهنگی ریشه ای در اندیشه اسلامی پیدا نمی کند؛ و سرانجام آنکه معنا در حکمت اسلامی، برخلاف اندیشه هال، نه برساخته ای اجتماعی، بلکه واجد ذات و ریشه در حقیقت و نفس الامر است.
|
کلیدواژه
|
نظریه فرهنگی استوارت هال، روششناسی بنیادین، مبانی وجودی معرفتی و غیرمعرفتی، معنا
|
آدرس
|
دانشگاه باقرالعلوم (ع), گروه علوم اجتماعی, ایران, دانشگاه باقرالعلوم (ع), ایران
|
پست الکترونیکی
|
roohallah_dehghani@yahoo.com
|
|
|
|
|