رابطه بین هوش سیاسی و فضیلت سازمانی با نقش میانجی رهبری تحول‌آفرین در کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی (مورد مطالعه: منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد)

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش سیاسی و فضیلت سازمانی با نقش میانجی رهبری تحول‌آفرین در کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی بوده است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 483 نفر از کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی بندر امیرآباد بوده است. نمونه آماری به تعداد 214 نفر و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت گردآوری داده‌ها از سه پرسش‌نامه هوش سیاسی دوستدار و همکاران (1395)، فضیلت سازمانی کامرون و همکاران (2004) و رهبری تحول‌آفرین باس و آولیو (2000) استفاده شده است. پایایی آن‌ها با محاسبه فرمول آلفای کرونباخ برای هر یک به ترتیب برابر 0.86، 0.85 و 0.87 به دست آمد. به منظور تحلیل داده‌های حاصله، از مدل‌یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم‌افزار آماری پی ال اس استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش سیاسی و فضیلت سازمانی با رهبری تحول‌آفرین در کارکنان رابطه معناداری وجود دارد و مقدار 65.9 درصد از فضیلت سازمانی و 44.8 درصد از رهبری تحول‌آفرین توسط هوش سیاسی تبیین می‌شود و متغیر رهبری تحول‌آفرین اثر میانجی بر رابطه بین هوش سیاسی و فضیلت سازمانی را دارد. هم‌چنین شاخص‌های برازندگی مدل حاکی از آن است که مدل ارائه‌شده از برازش مناسبی برخوردار است.

the relationship between political intelligence and organizational virtuousness with the mediating role of transformational leadership in employees of the ports and maritime organization (case study: amirabad port special economic zone)

the purpose of this study was to investigate the relationship between political intelligence and organizational virtuousness with the mediating role of transformational leadership in employees of the ports and maritime organization. the research applied in terms of purpose and method was descriptive, correlational one. the statistical population of this study included 483 staff of amirabad ports and maritime organization. the statistical sample was 214 participants that determined by the using krejcy and morgan table, and selected by stratified random sampling according to gender. data were gathered by using three questionnaires of dostdar et al political intelligence (2016), cameron et al organizational virtuousness (2004) bass avolio (2000) transformational leadership questionnaires. their reliability was calculated to 0.86, 0.85 and 0.87 respectively by the use of cronbach alpha. the collected data was used for analyzed by structural equation modeling using the partial least squares method (pls). the results of this study showed that there is a significant relationship between political intelligence and organizational virtuousness with transformational leadership. 44.8% of transformational leadership and 65.9% of organizational virtuousness is explained by political intelligence. and the transformational leadership variable has a mediator effect on the relationship between political intelligence and organizational virtuousness. fit indices indicate that the proposed model is an appropriate fit.