|
|
تحلیلی برگسست فرهنگ بومی و زیست- بوم در استان مازندران (با توجه به تئوری فرهنگی مبتنی بر مدل گرید- گروپ)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
حسنی قاسم
|
منبع
|
جامعه شناسي نهادهاي اجتماعي - 1395 - دوره : 3 - شماره : 7 - صفحه:181 -203
|
چکیده
|
مسایل زیست محیطی در دوران معاصر چنان همهجایی شده که در تمام فعالیتهای انسانی نفوذ کرده و حتی سازمانهای دولتی و بینالمللی را درگیر کرده است و بهنوعی در جستجوی راهحلهایی برای این بحران جهانیاند. اما در کنار این توجهات،برخی از رشته های آکادمیک از جمله مردم شناسی به مواردی چون: 1_ روابط میان گروههای محلی بومی و محیطهای شان 2 _شیوههایی که درآن این گروه ها، محیطشان را درک می کردند یا اکنون درک میکنندو3_ چگونگی تعامل با محیط زیستشان مورد توجه قرار می دهند. اهمیت مطالعه ی فرهنگ به عنوان یک سیستم تطابقی و تعاملی با محیط زیست در مطالعات بسیاری از محققین مورد توجه بوده است.همه فرهنگ ها و جوامع بشری دارای یک محیط زیست فرهنگی و یک محیط زیست بیولوژیکی هستند. در درون این زیست محیط ها عناصر درونی در فرایند تاریخی با یکدیگر مرتبط و پیوند دارند. بخصوص این پیوند را می توان بین انسان و فرهنگ و زیست بوم مشاهده کرد. اختلال در این تعامل امروزه بحث های زیادی را در محافل سیاسی و آکادمیک منجر شده است. برخی از جوامع محلی با این که از این بحث ها و چالشها از منابع رسانه ای مطلع می شوند اما همچنان احساس خطری که گسست فرهنگ محلی و زیست بوم می تواند داشته باشد بدان اهمیت نمی دهند. استان مازندران یکی از مناطق زیست بومی است که مناسبات فرهنگ و زیست بوم و انسان در تعامل با یکدیگر در فرایند زمانی طولانی شکل یافته است. اما تحولات در سبک و شیوه زندگی در دهه های اخیر به شدت بر پیوند ها و تعاملات تاثیر گذاشته است. مقاله حاضر با توجه به رویکرد تئوری فرهنگی تحلیلی خواهد بود بر گسست فرهنگ بومی و زیست بوم در استان مازندران که به سطحی از خطر برای افراد بومی نرسیده است. مدل گرید-گروپ مری داگلاس می تواند دلایل فقدان احساس خطر که منجر به گسست فرهنگ بومی و زیست بوم گردیده را نشان دهد.
|
کلیدواژه
|
فرهنگ بومیزیست بومتئوری فرهنگیمدل گرید_گروپ گسست فرهنگ بومی و محیط زیست، فعالیت انسانی
|
آدرس
|
دانشگاه مازندران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
g.hassani@umz.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
An Analysis on Disconnectedness of Local Culture and Environment in Mazandaran Province: Using Grid Group Model
|
|
|
Authors
|
Hasani Qasem
|
Abstract
|
Contemporary environmental problems have penetrated all human activities. This has led to the involvement of a both national states and international agencies in order to resolve the problems. To approach this key goal, the following issues also need to be taken into account: a strong focus on locality and ecosystem, the relationship between indigenouslocal communities and their environment, and the ways enabling them to perceive and to interact with their surrounding environment. There is a large body of literature in which culture has been considered both as an adaptive and interactive system with environment. Human societies hold both a cultural environment and a biological one. They, in turn, include internal components which are interlinked. This interlink is particularly observed between human beings, culture and environment. This article is based on a cultural approach in order to analyse the disconnectedness of local culture and ecosystem in Mazandaran Province. It employs the Grid Group model based on cultural theory in order to approach the above research objectives.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|