تحول مبانی مشروعیت دولت سربداران با تاکید بر نقش تشیع و تصوف
|
|
|
|
|
نویسنده
|
روزبهانی محمد رضا
|
منبع
|
تاريخ اسلام - 1397 - دوره : 19 - شماره : 75 - صفحه:217 -244
|
چکیده
|
در دوران فترت، پس از مرگ ایلخان ابوسعید (د.736هق) تا برآمدن تیمور گورکانی(807ه.ق)، جدا از بازماندگان دودمان چنگیزی و حکام محلی، شاهد سر برآوردن حکومتهای نوظهوری هستیم که با بهره بردن از شرایط پس از مرگ ایلخان ابوسعید، اقدام به تشکیل دولت کردند. سربداران غرب خراسان تا 783ق، سادات مازندران تا 794ه.ق، سادات گیلان تا 772ه.ق، کارکیا در لاهیجان تا 1060ه.ق دولتهایی هستند که تمایلات صوفیانه داشتهاند. در میان این دولتها، نقش دولت سربداران خراسان به سبب وسعت قلمرو و تکیه همزمان بر تشیع و تصوف دارای اهمیت ویژهای است.در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی سعی میشود همراه با توصیف تلاشهای دولت سربداری برای کسب مشروعیت و عرضه الگوی مشروعیت ساز جدید، علت عدم دستیابی این دولت به یک الگوی واحد مورد توافق گروههای مختلف بیان گردد و تحلیل شود. به نظر میسد، نبود نظریه سیاسی مشخص در گروه سربداری و آرمان گرایی افراطی گروه شیخیان و اوضاع پیچیده سیاسی زمانه، به خصوص ظهور تیمور، عوامل اصلی این عدم توفیق هستند. به گونه ای که تلاش دیرهنگام خواجه علی موید در دعوت از محمد بن مکی، شهید اول(د.786ه.ق) برای تشکیل حکومت دینی و کسب مبنای مشروعیتی جدید، نتوانست توفیقی برای دولت سربداری به ارمغان آورد.
|
کلیدواژه
|
سربداران، تشیع، تصوف، مشروعیت، خواجه علی موید
|
آدرس
|
دانشگاه فرهنگیان استان تهران, گروه علوم انسانی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
rozbahany12@yahoo.com
|
|
|
|
|