تاثیر برنامه ارتقاء سلامت با رویکرد مشارکتی بر کیفیت زندگی دختران دارای اضافه وزن دبستانی

زمینه و هدف: روند صعودی چاقی در کودکان در سال های اخیر شکل نگران کننده ای به خود گرفته است و با توجه به اینکه اضافه وزن و چاقی درکودکی زمینه ساز چاقی بزرگسالی و تخریب کیفیت زندگی کودک در حال و آینده است، لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه ارتقاء سلامت با رویکرد مشارکتی بر کیفیت زندگی دختران دارای اضافه وزن دبستانی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که در سال 92-1391 انجام شد. در این مطالعه 80 دانش آموز دختر 1210 سال دبستانی دارای اضافه وزن از مدارس شهرستان فیروزآباد با روش غیرتصادفی انتخاب گردیدند. سپس 40 نفر در گروه آزمون و 40 نفر در گروه شاهد قرار داده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک کودک و والدین و پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی ped sql بود. در گروه آزمون برنامه ارتقاء سلامت در سه مرحله بررسی و شناخت، حمایت و ارزشیابی به مدت 3 ماه اجرا گردید. این برنامه در طی 6 جلسه یک ساعته به مدت 3 هفته متوالی (هرهفته 2 جلسه برای کودک، والدین و اولیای مدرسه) آموزش های لازم ارائه گردید. کیفیت زندگی کودک در دو گروه، قبل از مداخله و 3 ماه بعد مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از نرم افزار spss16 (آزمون آماری t مستقل و t زوجی) تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: قبل از مداخله دو گروه آزمون و شاهد از نظر متغیرهای دموگرافیک و میانگین نمرات کیفیت زندگی همسان بودند، در حالی که بعد از مداخله آزمون تی مستقل نشان داد که بین میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه آزمون و شاهد اختلاف معنادار آماری وجود داشت. همچنین آزمون تی زوجی اختلاف معنادار آماری در نمرات کیفیت زندگی کودکان گروه آزمون نشان داد (05/0 p < ) . نتیجه گیری: اجرای برنامه ارتقا ء سلامت با مشارکت کودک، والدین و اولیای مدرسه، سبب ارتقای کیفیت زندگی کودکان شد، بنابراین پیشنهاد می گردد برنامه ارتقاء سلامت با مشارکت والدین، اولیای مدرسه و کودکان به منظور کنترل اضافه وزن و ارتقاء کیفیت زندگی کودکان اجرا شود.

Effect of Health Promotion Plan with Collaborative Approach on Quality of Life in Overweight School-Age Girls

Background objectives: increasing trend of Childhood obesity is worrying in recent years and decreases the ir quality of life now and in the future. Therefore, the present study aimed to investigate the impact of health promotion programs with collaborative approach on the quality of life of overweight school children . Methods : This quasiexperimental study was conducted in 2013, in which 80 overweight students at elementary school in Firozabad, selected by non randomized method and divided into case group and control group. The data gathering tool was consisted of demographic information questionnaire of child and their parents , the general quality of life questionnaire ( ped SQl version 4 ) in two forms (Child Parent). Then in case groups, health promotion programs with 3 stages assessment , support ive and planning childhood overweight trend is increasing worryingly and evaluation was administered for 3 months . It's a onehour sessions over a period of 3 to 6 weeks was held. (2 sessions per week for children, parents, schools members). Quality of life for children in both groups before and 3 months after intervention were examined and analyzed by using the SPSS software version 16 through (Independent and paired Ttest). Results : There were no significant difference before the intervention between the two cases and control groups in terms of demographic characteristics and quality of life in children , (p>0 . 05). While after intervention independent T test showed a significant different between the two groups in means of quality of life before and after intervention (p<0.05) also paired Ttest showed significant different in case group after intervention (p<0 . 05). Conclusion : It can be concluded that, implementation of health promotion programs with collaboration of children, parents and teachers, could improve the quality of life of children. Therefore, it is proposed that, with implementation of health programs, we can prevent the growing trend of overweight, obesity and low quality of life in children and adolescents.