تجارب زیسته زنان جوان فزون وزن درباره راه‫اندازهای خوردن هیجانی: یک مطالعه پدیدارشناسی

زمینه و هدف: خوردن هیجانی، نوعی رفتار خوردن بدون نیاز فیزیولوژیک است که در پاسخ به هیجانات منفی رخ می‫دهد و برای سلامتی آسیب‫زا است. بر اساس شواهد پژوهشی برخی عوامل دیگر، در کنار هیجانات منفی در فعال‫سازی و راه اندازی خوردن هیجانی سهیم هستند. شناسایی این عوامل برای مدیریت موثر خوردن هیجانی ضروری می‫باشد. همچنین خوردن هیجانی در افراد فزون وزن و زنان شایعتر است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، تبیین تجارب زیسته زنان جوان فزون وزن درباره راه اندازهای خوردن هیجانی بود.روش کار: این مطالعه به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک در سال 1399 انجام شد. مشارکت کنندگان در این مطالعه، 17 زن جوان ساکن در شهرهای کرمانشاه و کرج بودند که تجربه خوردن هیجانی داشته و دارای شاخص توده بدنی 30 و بالاتر بودند. این مشارکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با رویکرد حداکثر تنوع انتخاب گردیدند. داده ها از طریق مصاحبه های عمیقِ انفرادی و چهره به چهره گردآوری و با استفاده از روش هفت مرحله ای دیکلمن، تحلیل گردید.یافته ها: در تحلیل داده ها، یک مضمون اصلی به نام «راه اندازهای خوردن هیجانی» شناسایی شد. این مضمون بوسیله چهار زیر مضمون «هیجانات منفی»، «علائم ذهنی»، «علائم جسمی» و «رویدادهای ویژه» شکل گرفت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، با وجودی که هیجانات منفی راه انداز محوری خوردن هیجانی هستند، ولی برای وقوع آن کافی نیستند. بنابراین ضروری است برای فهم عمیق تجارب زیسته مربوط به وقوع رفتار خوردن هیجانی، به طور همزمان به ابعاد چندگانه فعال ساز و راه انداز آن توجه نماییم که شامل هیجانات منفی، علائم ذهنی (نشخوار افکار منفی و وسوسه ذهنی خوردن)، علائم جسمی (علائم گوارشی، خستگی، درد و...) و همچنین رویدادهایی که به طور ویژه خوردن هیجانی را راه اندازی می‫کند، می‫باشند

The Lived Experiences of Obese Young Women about Emotional Eating Triggers: A Phenomenological Study

Background & Aim: Emotional eating is a behavior of eating without physiological need that occurs in response to negative emotions and is harmful to health. Based on research evidence; some other factors, in addition to negative emotions, contribute to the activation and triggering of emotional eating. Identifying these factors is essential for effective management of emotional eating. Emotional eating is also more common in obese people and women. Therefore, the aim of the present study is to explain the lived experiences of young obese women about the triggers of emotional eating.Methods: This study was performed by qualitative method with hermeneutic phenomenological approach in 2020. Participants in this study were 17 young women living in Kermanshah or Karaj with the experiences of emotional eating and a body mass index of 30 or higher. They were selected using purposive sampling method with maximum diversity approach. Data were collected through indepth individual and face to face interviews and analyzed using the sevenstep method of Dickelman. Results: In analyzing the participants’ lived experiences, a major theme called emotional eating triggers was identified. This theme was formed by 4 subthemes: negative emotions, mental symptoms, physical symptoms, and special events. Conclusion: The findings of the current study showed that although negative emotions are the central trigger of emotional eating, they are not enough for it to occur. Therefore, in order to have a deep understanding of lived experiences related to the occurrence of emotional eating behavior, it is necessary to simultaneously pay attention to the multiple dimensions of its activator and trigger, including negative emotions, mental symptoms (rumination of negative thoughts, and mental temptation to eat), physical symptoms (gastrointestinal symptoms, fatigue, pain, etc.), as well as events that specifically trigger emotional eating.