|
|
جایگاه «وجود حقیقی» در اندیشه افلاطون و ملاصدرا
|
|
|
|
|
نویسنده
|
محمدی محمدیه زهرا ,علمی سولا محمد کاظم ,کهنسال علیرضا
|
منبع
|
پژوهشنامه كلام - 1397 - دوره : 5 - شماره : 8 - صفحه:49 -68
|
چکیده
|
افلاطون در مکتب فلسفی خویش، نظام خاصی از هستی بر پایه ارتباط سایه و عکس با اصل و حقیقت ارائه میدهد. وی در این راستا از موجودی متعالی که اصل خیر(خدای نظام فلسفی او) است، سخن میگوید که ورای وجود است. با دقت در جایگاه اصل خیر در هستی و تحلیل کیفیت «بهرهمندی»، آشکار میگردد که وجود حقیقی منحصر در آن است و سایر موجودات نمود و سایهای از آن هستند، آن چنان که برای سایر موجودات حتی ایدهها(مُثُل) هیچ استقلالی نمیتوان در نظر گرفت و به این ترتیب هستیشناسیِ فلسفی افلاطون بر محور حقیقتی واحد دنبال میشود. ملاصدرا نیز با طرح نظریۀ نهایی خویش یعنی وحدت شخصی وجود، هستی را منحصر در امری واحد(خدا) میداند و ما سوای حقتعالی را ظهورات و شئون او در نظر میگیرد که حکایتگر و نمود ذات حق هستند، آن چنان که این کثراتِ ظهور، مخلّ وحدت حقیقت وجود نمیگردند. این پژوهش بر آن است تا افتراقات و تشابهات رویکرد فلسفی افلاطون و ملاصدرا در رابطه با نگاه آن دو به وجود حقیقی را بر اساس مبانی هستیشناسی متفاوت آنها آشکار سازد.
|
کلیدواژه
|
وجود حقیقی ,اصل خیر ,حقیقت ,خدا ,ظهور
|
آدرس
|
دانشگاه فردوسی مشهد, ایران, دانشگاه فردوسی مشهد, گروه فلسفه, ایران, دانشگاه فردوسی مشهد, گروه فلسفه, ایران
|
پست الکترونیکی
|
kohansal-a@um.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|