افلاطون و نقد دموکراسی مدرن
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رضوانی محسن ,مقدسی محمدهادی
|
منبع
|
حكمت اسلامي - 1397 - دوره : 5 - شماره : 1 - صفحه:153 -178
|
چکیده
|
دموکراسی بهعنوان شکلی از اَشکال حکومت، از چالشیترین مفاهیم فلسفه سیاسی است. افلاطون با مطرح کردن دو انتقاد بنیادین، نخستین و مهمترین منتقد دموکراسی است. اما دموکراسی در طول تاریخ مدلهایی را تجربه کرد؛ بهگونهایکه دموکراسی مدرن بهظاهر شباهت اندکی با دموکراسی کلاسیک دارد. در این صورت، آیا میتوان انتقادهای افلاطون را به دموکراسی کلاسیک، به دموکراسی مدرن سرایت داد؟ مقاله حاضر به روش توصیفی و تطبیقی، به تحلیل سه دیدگاه درباره تسری انتقادهای افلاطون به دموکراسی مدرن میپردازد. بر اساس دیدگاه اول و دوم، بررسی انتقادهای افلاطون در دوره مدرن، امری بیحاصل است؛ زیرا یا انتقادهای افلاطون از اساس نادرست است و یا دموکراسی مدرن به لحاظ تفاوت ماهوی با دموکراسی کلاسیک، از تیغ انتقادهای افلاطون در امان است. دیدگاه سوم (مختار) به وحدت جوهری دو نوع دموکراسی معتقد است و معایب بنیادین دموکراسی کلاسیک را دامنگیر دموکراسی مدرن نیز میداند.
|
کلیدواژه
|
افلاطون، دموکراسی، دموکراسی کلاسیک، دموکراسی مدرن، فلسفه سیاسی
|
آدرس
|
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی, ایران, موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
smohamadhm11@gmail.com
|
|
|
|
|