تصور خدا در تاملات در فلسفه اولی دکارت
|
|
|
|
|
نویسنده
|
شهرآیینی مصطفی
|
منبع
|
پژوهشهاي معرفت شناختي - 1402 - دوره : 12 - شماره : 25 - صفحه:47 -62
|
چکیده
|
دکارت گرچه در همه جای تاملات از وجود خداوند و اثبات او خداوند سخن میگوید منظورش نه وجود خداوند در الهیات و حتی فلسفه سنتی که بازتعریف خدا و رسیدن به مفهومی تازه از خداست که به کار دستگاه معرفتیاش بیاید. دکارت در تاملات دو هدف را با هم به پیش میبرد: نخست، ساختن دستگاه فکری تازه خویش بر اساس بازتعریف انسان، خدا و جهان؛ دوم، پرهیز حداکثری از درافتادن با کلیسا و الهیدانان مسیحی تا جایی که حاضر است دست از اندیشهاش بردارد ولی با کلیسا درنیافتد. برای او هدف نخست، اصلی و هدف دوم فرعی نیست چراکه فلسفهورزی را در فضای چالشی و بی آرامش، دستیافتنی نمیداند. در تاملات، از سویی، نخست باید تعریف تازهای از خدا طرح گردد که در آن اصالت سوژه دکارتی و استقلال من اندیشنده لحاظ شده باشد، و از دیگر سو، باید از این خدای بازتعریفشده، در قالبی سنتی و به زبان متعارف چنان سخن به میان آید که مخالفت کلیسا و الهیدانان را برنیانگیزد. در خدای دکارتی آنچه اصل است تصور خداست ولی در خدای سنتی آنچه اصل است اثبات وجود خدای بیرونی است. از اینرو گرچه دکارت در سرتاسر تاملات از وجود خدا سخن میراند و در پی اثبات وجود اوست او این کار را با استناد به تصور خداوند پیش میبرد و کاری به وجود بیرونی خدا و مخلوقات ندارد. او در این راه پیوسته تصور خداوند را بازتعریف میکند تا به تعریف مدنظر خویش از خداوند برسد و سرانجام در «تامل پنجم» است که این تعریف آشکار میگردد.
|
کلیدواژه
|
خدا، تصورات فطری، تصورات خارجی، تصورات جعلی، وجود، تصورات بسیط و مرکب
|
آدرس
|
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
m_shahraeen@yahoo.com
|
|
|
|
|