|
|
واکاوی نخبگانی (کژ) کارکردهای شروط ضمن عقد نکاح در بستر خانواده
|
|
|
|
|
نویسنده
|
ربانی اصفهانی حوریه ,شاکری گلپایگانی طوبی ,صادقی فسایی سهیلا ,آذری هاجر
|
منبع
|
پژوهش نامه اسلامي زنان و خانواده - 1399 - دوره : 8 - شماره : 18 - صفحه:55 -76
|
چکیده
|
شروط ضمن عقد نکاح از جمله تمهیدات اسلام برای تحکیم خانواده است که امکان انعطافپذیری و تطابق خانواده با شرایط زمان و مکان در عرصههای مختلف را فراهم میکند. این شروط همچون دیگر قواعد حقوقی، معلول فشارهای اجتماعی و برای پاسخگویی به نیازهای جامعه است. بنابراین، انتظار میرود میان نیازهای خانواده و جامعه، فشارهای اجتماعی و قوانین حقوقی، تناسبی هرچند تقریبی برقرار کند، اما در عمل، تحقق این امر با تردید روبروست. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی این شروط انجام شد. دادههای پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمهساختیافته با متخصصان حقوقی و جامعهشناسان در حوزه خانواده (شامل قضات، جامعهشناسان، وکلا، اساتید دانشگاه و مشاوران) جمعآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون، مقولههای (کژ)کارکردهای این شروط استخراج شد. براساس نتایج، کارکردهای مثبت و منفی این شروط در زیر مقولههای کارکردهای آشکار مثبت (شامل تسهیل طلاق زنان در شرایط مالایطاق و احقاق حقوق زن)، کارکرد آشکار منفی (شامل بالا رفتن آمار طلاق، افزایش طلاق عاطفی، دیدگاه اجباری بودن امضا شروط)، کارکردهای پنهان مثبت (شامل تعدیل قدرت و خشونت در خانواده) و کارکردهای پنهان منفی (شامل سوء استفاده برخی از زنان، شرایط زنان پس از طلاق، عدم تقاضای مردان برای طلاق و زمینهسازی اختلافات بعدی) قرار گرفت. نتایج نشان داد که این شروط در جایگاه واقعی خود نیست و خلاهای موجود سبب دور شدن این شروط از فلسفه اولیه تاسیس شده است.
|
کلیدواژه
|
قرارداد ازدواج، شروط ضمن عقد نکاح، کارکرد شروط ضمن عقد نکاح
|
آدرس
|
دانشگاه تربیت مدرس, ایران, دانشگاه تربیت مدرس, گروه مطالعات زنان, ایران. حوزه علمیه قم, ایران, دانشگاه تهران, ایران, دانشگاه تربیت مدرس, گروه مطالعات زنان, ایران
|
پست الکترونیکی
|
h.azari@modares.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The Balance of Husband’s and Wife’s Rights in the Field of Divorce Based on the Family Protection Law of 2012 and the Proposed Single Article of 2019
|
|
|
Authors
|
|
Abstract
|
Political participation is one of the pillars of democracy and it is used as an indicator for measuring the level of people’s governance in determining their political destiny. This descriptivecorrelational study was conducted with the aim of investigating the quantitative and qualitative changes which have been taken place in women’s political participation after the victory of the Islamic revolution and its effective factors among the women aged over 17 in the city of Tehran; thus, 400 women were selected as the sample by the simple random sampling and they responded to a researchermade questionnaire about the indicators of women’s political participation. The analyses showed that women’s political participation is high in elections (as the voters), but it is moderate in some cases such as membership in political parties. The victory of the Islamic revolution has increased women’s political participation by four following variables: the increase of social trust, the formation of Islamicrevolutionary identity, the reinforcement of the obligatory dimension of political participation, the development of women’s education at different levels which has been accompanied by an increase in their awareness of their rights and duties, and the change of political structure and the governance of a religious democracy system which has provided a ground for women’s political participation by establishing election institutions.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|