|
|
تطور روششناختی در جریان موسوم به «فمینیسم اسلامی»
|
|
|
|
|
نویسنده
|
میرخانی عزتالسادات ,شاکری گلپایگانی طوبی ,بدره محسن
|
منبع
|
مطالعات جنسيت و خانواده - 1393 - دوره : 2 - شماره : 2 - صفحه:169 -204
|
چکیده
|
جریان فکری موسوم به «فمینیسم اسلامی» که در میان علاقهمندان به مسائل زنان، یک جایگزین معرفتی برای بازاندیشی مسائل زنان در اسلام و جوامع اسلامی شناخته شده، در سه ـ چهار دهه اخیر کوشیده بر اساس روششناسی تفسیری (به طور ویژه هرمنوتیک)، نقد تاریخی، چشمانداز زنانه در رویارویی با مسائل زنان در متون دینی و ... خوانشی جایگزین اسلام در مسائل زنان ارائه دهد. پژوهشگران اصلی این جریان که البته زمینههای پژوهشی، دیدگاهها و وابستگیهای فرهنگی گوناگونی دارند و به لحاظ تمرکز موضوعی نیز آثار متنوعی را در زمینه مسائل زنان در اسلام و جوامع اسلامی تولید کردهاند ـ ازآنجاکه میخواهند خوانش متفاوتی از رویارویی اسلام با مسائل زنان ارائه دهند ـ همه تحت عنوان «فمینیسم اسلامی» بازشناسی میشوند؛ هرچند همه با این نحوه از هویتبخشی همداستان نیستند. کاوش مولفههای روششناختی ادبیات پژوهشی این نویسندگان از رهگذر خوانش تحلیلی ـ تطبیقی آثارشان، ما را از سویی به تطورات صورتگرفته در رهیافتهای روششناسی این گروه و از سوی دیگر به ریشهها و آبشخورهای معرفتی ـ فلسفی آنان (فرانظریه فمینیستی، خاورشناسی، پستمدرنیسم و پساساختارگرایی، اعتزال نو و تجددتطلبی یا همان فلسفه پیشروها) رهنمون میشود.
|
کلیدواژه
|
فمینیسم، فمینیسم اسلامی، هویت فمینیسم اسلامی، روششناسی، روششناسی فمینیسم اسلامی، اسلام و حقوق زنان
|
آدرس
|
دانشگاه تربیت مدرس, گروه مطالعات زنان, ایران, دانشگاه تربیت مدرس, ایران, دانشگاه تربیت مدرس, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
'methodological developments of 'Islamic feminism
|
|
|
Authors
|
Mirkhani Ezzat al-Sadat ,Shakeri Golpayegani Tooba ,Badreh Mohsen
|
Abstract
|
Islamic feminism has been articulated through recent decades as an alternative to traditional Islamic thinking on women’s issues. Scholars who are identified as Islamic feminists use different methodological approaches like hermeneutics, historical criticism, and woman perspective in their works on various subjects of study. These scholars who have different cultural and philosophical backgrounds and some of them do not identify themselves as Islamic feminist, share a characteristic that is their attempt to deconstruct gender ideology attributed to Islam. This paper tries to investigate the methodological components of the academic literature of “Islamic feminist” scholars through a comparative study of their works and finds some philosophicalepistemic bases for their methodologies. These bases, as researched in this paper, include the feminist metatheory, orientalism, postmodernism and poststructuralism, neomutazelism, and progressive Islam.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|