الهیات فمینیستی به مثابه جامعه شناسی الهیات از دیدگاه رزماری رادفورد روتر

الهیات به مثابه جامعه شناسی را در دو معنا می توان استعمال کرد؛ معنای نخست به معنای توازی الهیات و جامعه شناسی در هسته معنایی رهایی بخشی است؛ بدین معنا که الهیات فمینیستی به عنوان الهیات رهایی از ظلم، طبقه، مردسالاری و تبعیض، نوعی جامعه شناسی انتقادی با رسالت رهایی بخشی محسوب می‌گردد که از دریچه الهیات به دنبال رهایی جامعه و بخش طردشده آن یعنی زنان می باشد. معنای دوم، اشاره به رویکرد انتقادی الهیات فمینسیتی نسبت به الهیات کلاسیک از مسیر نقدِ ساز و کار برآمدن آن است. الهیات فمینیستی در این نقادی به زمینه مندی الهیات سنتی اشاره می نماید و به بررسی تاثیر بافتار معرفتی و ساختار تاریخی در شکل گیری امری تکینه می پردازد تا نشان دهد چگونه با فاصله گرفتن از زمینه ها و بافت ها، امر تاریخی، فراموش شده اما امر انتزاعی همچنان باقی می ماند. الهیات فمینیستی به دنبال آنست تا نشان دهد این روند در خصوص بسیاری از باورها و آموزه های دینی رخ داده است و آن را بر حوزه جنسیت تطبیق می دهد. فهم یک الهیات و نقد آن بر اساس زمینه های آن نوعی چرخش از الهیات به جامعه شناسی خواهد بود.روتر الهیات خود را به معنای دوم و نوعی جامعه شناسی معرفی می کند و به دنیال آن است تا با استخراج مکانیسم ساخت قدرت، ساز و کارهای طرد زنان در الهیات را به دست آورد. او در تفاوت با مری دیلی الهی دان رادیکال پسامسیحی، متن و تاریخ روایت شده مسیحی را معتبر اما دستخوش تاریخ و بافت می داند. روتر با اشاره به سیر تاریخی و اجتماعیِ برآمدن این تراث و توضیح شکل گیری فهم و باور بر اساس آنها، بیان می کند هرچند این امور در ساخت الهیات سنتی موثر بوده است، اما اصالت نداشته و قابل اصلاح و بازسازی است. او برای این اصلاح به قرائنی از مسیحیتِ دست نخورده اشاره می کند و با دوگانه ای به نام مسیحیت اولیه و مسیحیت پیروان بعد عیسی ، سعی در پاکسازی اراده الهی و روح نبوی مسیح از این انحرافات دارد.

feminist theology as sociology of theology from rosemary radford reuther’s point of view

theology as sociology can be applied in two senses. the first meaning considers the parallelism of theology and sociology in the semantic core of liberation. this means that feminist theology as the theology of liberation from oppression, class, patriarchy and discrimination is considered a type of critical sociology with a liberating mission, which seeks the liberation of society as well as its rejected part, i.e. women, through the lens of theology.the second meaning refers to the critical approach of feminist theology regarding classical theology by criticizing its mechanism and emergence. feminist theology in this critique points to the contextuality of classical theology and investigates the effect of the epistemological context and historical structure in the formation of singular issue. it indicates that how by distancing from contexts and backgrounds, the historical issue is forgotten, but the abstract issue still remains. feminist theology seeks to prove that this process has occurred for many religious beliefs and teachings therefore it applies this outlook for the field of gender. understanding a theology and criticizing it based on its context is regarded as a kind of turning point from theology to sociologyreuther introduces her theology as a kind of sociology applying the second meaning. she aims to obtain the mechanisms of exclusion of women in theology by analyzing and extracting the mechanism of power construction in society. unlike mary daly, a radical post-christian theologian, reuther considers the text and narrated christian history to be authentic but subject to history and context. pointing to the historical and social context in the emergence of christian tradition and explaining their role in the formation of understanding and belief, reuther states that although these foresaid issues have been effective in the construction of classical theology, they are not original and can be modified and reconstructed. hence, to accomplish the reconstruction, she points to evidences of intact christianity and tries to purify the divine will and the prophetic spirit of christ from these deviations with emphasizing the distinction between “early christianity and christianity of the followers of jesus ..