رابطه استفاده از قیاس و دلیل عقل در استنباط احکام
|
|
|
|
|
نویسنده
|
جعفری هرندی محمد
|
منبع
|
فقه مقارن - 1394 - دوره : 3 - شماره : 6 - صفحه:37 -54
|
چکیده
|
فقیهان امامیمذهب در کتابهای اصول فقه خود همراه با بحث از چگونگی استفاده از کتاب و سنت و اجماع برای یافتن احکام، عقل را هم به بحث میگذارند و فی الجمله اتفاق نظر دارند که با عقل هم میتوان حکم شرعی را به دست آورد. استفاده از عقل عمدتاً تحت عناوین «مستقلات عقلی»، «استلزامات عقلی»، «دلایل لبی»، «تنقیح مناط» و «درک ملاک» مورد بحث قرار گرفته است. اما همین فقیهان وقتی نوبت به استفاده از قیاس، آن هم از نوع مستنبط، برای اثبات حکم شرعی میرسد، پس از استناد به روایات ناهی از عمل به قیاس، عمدتاً به دلیل آنکه عقل توانایی استنباط علت را ندارد، بر آن میتازند و با حجیت آن به مقابله برمیخیزند. اکنون این سوال مطرح است که با همه اهمیت و گستردگی عقل، چه شده است که هنگام بهکارگیری آن در قیاس که فرا میرسد، مردود شمرده میشود، اما در موارد یادشده و شاید مواردی دیگر منشا استنباط حکم شرعی، حداقل برای مجتهدان، به حساب آمده است. در این نوشته بر این نکته تاکید شده است که چون علت حکمی به وسیله عقل استنباط شود، می توان آن علت را به جهت آنکه حکم عقل است و عقل یکی از مآخذ استنباط حکم میباشد، در جای دیگر هم ملاک حکم قرارداد و ارزش چنین علتی نباید کمتر از حکمی باشد که عقل محض مستقلاً بدان پی می برد و لذا قیاسِ مردود در مذهب امامیه بدین معنای متعارف نباید انگاشته شود؛ بلکه آنچه در نصوص دایر بر ردّ قیاس آمده، به معنای دیگری است.
|
کلیدواژه
|
عقل؛ لبی؛ تنقیح مناط؛ درک ملاک؛ قیاس
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین, ایران
|
|
|
|
|
|
|