رویکرد کلاسیک و نقد نظریهی مدرن صلح؛ رهیافتی برای دولتهای ایرانی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
موسوی نیا سیدرضا ,طاهایی سید جواد
|
منبع
|
دولت پژوهي - 1397 - دوره : 4 - شماره : 13 - صفحه:105 -136
|
چکیده
|
جنگ و صلح از اصلیترین مسائل دولتها و ملتها است اما موضوع صلح در مقایسه با جنگ، هم در جهان و هم در کشور ما، تصوری نابسنده و نارسا دارد و از این رو نیازمند بازاندیشی است. نظریه ی مدرن صلح میگوید: صلح محصول مدیریت یک دولت و یا مجموعهای از دولتها است که مستظهر به قدرت نظامی و هراس ناشی از آن ایجاد میشود. این نظریه ی ساده و موسع به مفروض اصلی مطالعات صلح در رشته ی حقوق و روابط بینالملل در قرن بیستم تبدیل شده است اما در این نوشتار مدعا آن است که نظریه ی مدرن صلح نه تنها مرتبط با واقعیت تاریخی «صلح» نیست، بلکه نقطه ی مقابل آن است. بر این اساس این سوال مطرح میشود که آیا صلح عبارت از استقرار نظم و ثبات در منطقه توسط دولتها است یا واقعیتی تدریجیتر و ریشهایتر از استقرار نظم و ثبات؟ استدلال میکنیم که: صلح، توان و کارکرد یک اجتماع تاریخی [یا تمدن] برای تلطیف و قابلزیستساختن مناطق پیرامونی خود از طریق گسترش ناهشیار فرهنگی است. این رویکرد کلاسیک به صلح است که در مقابل رویکرد مدرن قرار میگیرد. نتایج این رویکرد به صلح این است که صلح مشخصه ی دولتها نیست، مشخصه ی اجتماعات است؛ صلح یک جانبهگرایی نیست، رابطه است؛ صلح ناشی از قدرت اجبار نیست، ناشی از آزادی و خودانگیختگی است. ایران از جمله ی آن اجتماعات تاریخی است که روابط صلحآمیز مبتنی بر رویکرد کلاسیک با اجتماعات پیرامونی خود در سراسر تاریخ خود داشته و از این رو توصیه میشود که سیاستخارجی آن مبتنی بر اندیشه ی کلاسیک به صلح باشد.
|
کلیدواژه
|
رویکرد مدرن، رویکرد کلاسیک، صلح، ثبات، دولت ایرانی
|
آدرس
|
دانشگاه علامه طباطبائی, ایران, دانشگاه تهران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
tahaee126@gmail.com
|
|
|
|
|