|
|
تحلیل چالشهای آزادسازی سیاسی در اردن از منظر نظریه ساختمندی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
سردارنیا خلیل اله ,محسنی حسین
|
منبع
|
جامعه شناسي سياسي جهان اسلام - 1398 - دوره : 7 - شماره : 1 - صفحه:299 -325
|
چکیده
|
آزادسازی سیاسی یا دموکراسی حداقلی، با دموکراسی حداکثری و نهادینهشده یکسان نیست و بهلزوم، به تثبیت و نهادینهشدن دموکراسی نمیانجامد؛ تحقق این هدف، مستلزم شرایط و فرصتهای مطلوب در ساختار قدرت و حاکمیت و کنشگران سیاسی و مدنی است. این پژوهش با روش پژوهش تحلیلی تبیینی و رویکرد جامعهشناختی سیاسی در قالب نظریه ساختار کارگزار و ساختمندی و با هدف تحلیل ریشهها و چالشهای فراروی آزادسازی سیاسی در اردن انجامشدهاست که با وقوع بحران اقتصادی و جنبشهای اجتماعی اعتراضی طبقههای متوسط و تودهها در اردن از سال 1989 آغازشد و با بهار عربی جنبوجوشیافت. گرچه واقعبینانه نیست که پارهای پیشرفتهای اولیه اردن را درخصوص دموکراسی نادیدهبگیریم، هنوز دراینباره با چالشها و کاستیهای اساسی مواجه است. مهمترین پرسش پژوهش، آن است که «فرایند آزادسازی سیاسی در اردن در سه دهه اخیر با چه موانع یا چالشهای مهم سیاسی – اجتماعی مواجه بودهاست؟»؛ فرضیه تحقیق، آن است که فرایند آزادسازی سیاسی در اردن به تحقق پارهای تحولات و اصلاحات در ساختار قدرت، رهبری سیاسی، جنبشهای اجتماعی و کنشگران مدنی و سیاسی دموکراتیک منجرشدهاست که نظام سیاسی این کشور را از شیخنشینهای خلیج فارس متمایزمیسازد؛ باوجوداین با چالشها، کاستیها و موانع مهم ساختاری و غیرساختاری نیز مواجه بوده که عبارتاند از: ضعف اراده سیاسی در حاکمیت، سلطه و استیلای نخبگان و کنشگران حکومتی سنتی قبیلهای در ساختار قدرت سیاسی، نهادینگی فرهنگ تابعیت در تودهها و شکافهای ایدئولوژیک و سیاسی میان کنشگران و نیروهای اجتماعی و معترض.
|
کلیدواژه
|
آزادسازی سیاسی، ریشههای آزادسازی، چالشهای آزادسازی، اردن
|
آدرس
|
دانشگاه شیراز, گروه علوم سیاسی, ایران, دانشگاه شیراز, ایران
|
پست الکترونیکی
|
hoseinmohseni52@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Analysis on the challenges of political liberalization in Jordana from perspective of structuration theory
|
|
|
Authors
|
sardarnia khalil ,Mohseni Hosein
|
Abstract
|
Current paper aims at finding significant relationship between efficiency of an actor and its deterrence capacity against external competitors and opponents. The hypothesis is that efficiency leads to increased social legitimacy and ultimately strengthens the strategic culture. Such culture also would influence the actor’s strategic behaviours including deterrence that any disturbance in the relationship between the actor and his supporters, which reduces his social legitimacy, is effective in deterrence against the external enemy. With focus on relationship between Hezbollah – Lebanese people and status of this relationship in strategic assessment of Israel about Hezbollah, this paper attempts to establish a significant relationship between efficiency of this movement and its deterrence capability emphasizing the consequences of the Syrian crisis on Lebanon. The decline in Hezbollah’s efficiency is one of the strategies of the United States and Israel to distort Lebanon’s relations with Hezbollah. The imposition of financial and banking sanctions against Hezbollah, which also affects the Lebanese people, is defined below this strategy. Analytical – descriptive research method was used and data were collected using library sources.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|