تجردزیستی در دختران مجرد: مطالعه پدیدارشناختی چالش‌ها و راهبردها

تاخیر در ازدواج و ورود افراد مجرد به دوران پیش‌بزرگسالی و میان‌سالی در دختران باعث شده است تا آن‌ها دوران طولانی‌تری از زندگی را به‌صورت مجردی سپری کنند و در این میان برخی از دختران به دلایل خودخواسته یا ناخواسته از خانواده جدا شده و زندگی مستقلی را تشکیل می‌دهند. هدف پژوهش حاضر شناسایی مسائل برخاسته از سبک زندگی تجردزیستی در دختران مجرد بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی در محدوه زمانی سال‌های 1399-1400 انجام پذیرفت. مشارکت‌کنندگان شامل 13 دختر تجردزیست بالای 30 سال ساکن شهر تهران بودند که سابقه ازدواج نداشتند و در خانه‌های شخصی خود زندگی می‌کردند. مشارکت‌کنندگان به روش هدفمند و از طریق نمونه‌گیری گلوله‌برفی برگزیده شدند. گردآوری اطلاعات با مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده‌های به دست آمده مطابق با رویکرد تحلیل تفسیری نظریه زمینه‌ای گلاسر و استراس (1967) تحلیل، تفسیر و طبقه‌بندی گردید. از گفتگو با مشارکت‌کنندگان ابعاد گرایش به تجردزیستی، چالش‌ها و راهبردهای تسهیل‌گر در تجردزیستی و نگرش به مادری حاصل آمد. بر مبنای یافته‌ها می‌توان چشم‌اندازی از گذشته و آنچه دختران را به سوی تجردزیستی سوق داده است؛ شرایط فعلی آن‌ها با توجه به مضامین چالش‌ها، نگرش به مادری و تسهیل‌گرهای تجردزیستی به دست آورد که در برنامه‌ریزی‌های اجتماعی، فرهنگی و آموزشی می‌تواند قابل استفاده باشد.

solo-living among single women: a phenomenological study of challenges and strategies

late marriage and the entry of unmarried girls into emerging adulthood and middle age have caused them to spend a longer period of their lives single, in the meantime, some girls are separated from their families due to voluntary or involuntary reasons to experience an independent life. this study aimed to identify the challenges and strategies of a solo-living lifestyle in single girls. the research method was a qualitative method with a phenomenological approach which is conducted in 2021-2022. participants were 13 unmarried girls over 30 years old who lived in their independent homes in tehran. participants were selected by the purposive method through snowball sampling. data were collected with semi-structured interviews and interviews continued until data saturation. data were analyzed based on the glaser and strauss (1967) approach. dimensions of tendency in solo living, challenges, facilitation strategies, and attitudes toward motherhood have been found. based on the results the path that has led to the experience of solo living as well as participants’ current situation toward living single by recognizing their challenges, facilitating strategies, and their attitude toward motherhood can be used in social, cultural, and educational planning.