گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر: نقش پیش بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی در پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان پسر انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه شهر رشت در سال تحصیلی 1400 1399 بود. تعداد 150 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس به روش اینترنتی، از طریق شبکه های مجازی (تلگرام، واتساپ و شاد) در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، تنظیم شناختی هیجان (حسنی، 1389) و تحریف شناختی بین فردی (همام سی و همکاران، 2004) پاسخ دادند؛ داده های پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی با گرایش به رفتار پرخطر رابطه مثبت و معنادار دارد (0.01>p). راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و تحریف شناختی بین فردی 50% واریانس گرایش به رفتار پرخطر را تبیین می کنند. بنابراین از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقص شناختی و هیجانی می تواند نقش مهمی در رفتارهای پرخطر داشته باشد.

Tendency to high risk behaviors in male adolescents: The role of predictors of maladaptive strategies of cognitive emotion regulation and interpersonal cognitive distortion

The present study was performed to investigate the role of maladaptive strategies of cognitive emotion regulation and interpersonal cognitive distortion in predicting the tendency to highrisk behaviors in male adolescents. The research method was descriptivecorrelational and the statistical population included all male students of the secondary high schools in Rasht during the academic year 20202021. 150 students were selected via convenient sampling method and participated in the research online through social media (Telegram, WhatsApp, and Shad), and responded to risk questionnaires (ZadehMohammadi et al., 2011), cognitive emotion regulation (Hasani, 2010). And interpersonal cognitive distortion (Hamamci et al., 2004); Research data were analyzed by Pearson correlation test and multiple regression analysis. The results showed that maladaptive strategies of cognitive emotion regulation and interpersonal cognitive distortion have a positive and significant relationship with the tendency to highrisk behavior (P <0.01). The maladaptive strategies of cognitive emotion regulation and interpersonal cognitive distortion explain 50% of the variance in the tendency to highrisk behavior. Therefore, it can be concluded from the research findings that cognitive and emotional deficits can play an important role in highrisk behaviors.