تجربه زیسته دختران از سرطان مادر

رشد روزافزون سرطان در چند دهه اخیر و اثرات زیان‌بار آن بر تمام ابعاد زندگی بیمار سبب توجه گسترده متخصصان به این بیماری شده است. تحقیقات نشان می دهد بروز بیماری های تهدیدکننده زندگی در یک عضو خانواده بالاخص ابتلای والدین باعث بروز مشکلاتی در افراد خانواده به خصوص فرزندان خواهد شد. با توجه به اهمیت مادر در زندگی فرزندان و به خصوص فرزندان دختر، هدف از پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته فرزندان دختر دارای مادر مبتلا به سرطان بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناختی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 9 نفر از دخترانی با میانگین سنی 37 سال بودند که مادر مبتلا به سرطان داشتند و به روش نمونه‌گیری هدفمند و گلوله‌برفی انتخب شدند. از افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده‌سازی شده و به روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و اوسبورن (2007) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه 5 مضمون اصلی شناسایی شد: 1) نحوه واکنش به بیماری مادر؛ مانند عدم آمادگی برای مقابله با بیماری و سرطان را شبیه مرگ دانستن؛ 2) کمبود حمایت اجتماعی؛ افراد به دلایلی همچون دوری از قضاوت های شخصی در خصوص سرطان و شخص مبتلا و یا اصرار شخص بیمار، خود را از حمایت‌های اجتماعی محروم کرده بودند؛ 3) تجربه هیجاناتی همچون غم، ناامیدی و احساس گناه؛ 4) راهبردهای مقابله‌ای همچون ارتباط با سایر افراد با وضعیت مشابه، کسب اطلاعات و آگاهی، انجام امور معنوی؛ 5) تحمیل هزینه‌های روانی همچون ترس از دست دادن مادر، بروز مشکلات خواب، افسردگی و تغییر سریع نقش از دختر به مراقبت کننده. با توجه به یافته‌ها می‌توان گفت زندگی دختران به شدت تحت تاثیر سرطان مادرشان قرار گرفته است و لازم است برای خانواده‌هایی که با سرطان روبرو می‌شوند، یک سیستم حمایتی فراهم شود.

Daughters’ lived experience of mother's cancer

Growing cancer in these decades and its effects on all aspects of a patientchr('39')s life causes more research on this illness. Research indicates the incidence of lifethreatening illnesses especially in parents makes troubles in family memberchr('39')s life especially in childrenchr('39')s life. Considering the importance of the role of mothers on their childrenchr('39')s conditions with emphasis on girls, this research was aimed to understand the lived experiences of daughters who confronted the motherchr('39')s cancer. The method of the present study was qualitative of phenomenological type. The sample consisted of 9 daughters who have a mother with cancer and their average age was 37, selected by purposive and snowball sampling. Semistructured interviews were conducted and then, the data was conducted verbatim and analyzed by interpretive phenomenological analysis (Smith and Osborn, 2007). 5 themes were identified: 1) types of reactions to mother rsquo;s illness: such as not being prepared to confrontation, considering cancer similar to death. 2) Shortage of social support: they deprived themselves of social support because of avoiding personal judgments about cancer and the patient or because of the patientchr('39')s insistence. 3) Experiencing emotions: such as grief, disappointment, guilt. 4) Coping strategies: like being connected to other people who were challenging to same trouble, expanding their awareness, doing spirituals. 5) Psychological burdens: fearing loss, sleep disorders, depression, and early shift on the daughterchr('39')s role to a caring one. According to the findings, it can be said that the lives of girls have been profoundly affected by their motherchr('39')s cancer and it is necessary to provide a supporting system for a family that has been faced with cancer.