همجنس گرایی، تربیت یا طبیعت؟ مروری بر زمینه‌های نظری

همجنس گرایی به کشش جنسی، عاطفی و رمانتیک شخص به همجنس خود گفته می شود. در برخی جوامع این گرایش قانونی و طبیعی و در برخی جرم و اختلال تلقی می شود؛ که می تواند به دید فلسفی و سبب‌شناختی این گرایش مربوط باشد و بر قوانین، سیاست و روانشناسی آن جامعه تاثیرگذار باشد. این مقاله به روش پژوهش مطالعات کتابخانه ای و یادداشت برداری و خواندن اسناد و جمع آوری مطالب علمی در مقالات بین المللی، درزمینه سبب‌شناسی همجنس گرایی و تربیتی یا سرشتی بودن آن در پایگاه های فارسی و انگلیسی‌زبان از سال های 1970 تا 2020 انجام گرفت. مرور یافته ها نشان داد که عوامل ژنتیکی، آناتومی مغز، هورمونی، محیطی، آموزشی و روانی بر سبب شناسی این گرایش دخیل هستند، اما توافقی بر سر آن‌ها وجود ندارد. چنانچه به نظر می رسد برای هر شخص همجنس گرا علت منحصربه‌فردی در سبب‌شناسی وجود دارد. دو دیدگاه کلی و متضاد وجود دارد. دیدگاه اول بیان می دارد که این گرایش بیشتر سرشتی است و لذا نباید جلوی گرایش طبیعی فرد را گرفت. دیدگاه دوم اذعان می دارد که این گرایش بیشتر تربیتی است اما اگر سرشتی نیز باشد، فرد باید رفتار جنسی خود را کنترل کند، به این معنا که فرد اختیار دارد که این رفتار را انجام دهد یا ندهد. امید است با شناخت این مباحث، خدمات روان‌شناختی مفید، حرفه ای و اخلاقی به مراجعان همجنس گرا ارائه شود.

Homosexuality, nature or nurture? A theoretical overview‌

Homosexuality refers to the emotional, sexual, and romantic attraction of a person to his or her samesex. In some societies, this orientation is legal and natural. In some, it is a crime and disorder that can be related to the philosophical and etiological view of this orientation. It can effect laws, politics, and psychology in that society. This paper was down with using library studies and taking notes and reading documents and collecting scientific material in international journals about the etiology of homosexuality in Persian and English languages in 19702020. The findings show that genetic factors, brain anatomy, hormonal, environmental, educational, and psychological factors are involved in this tendency's etiology. Still, there is no agreement on them, and for every gay person, there seems to be a sole cause in etiology. The conclusion is that there are two general and conflicting views. The first view admits that this orientation is more natural. Therefore this natural orientation should not be prevented, and the second view admits that this orientation is more nurture. Still, even if it is natured, a person must control her or his sexual behavior. This means that the person has the power of authority to do or not to do this behavior. It is hoped that by recognizing these issues, useful, professional, and ethical psychological services will be provided to gay clients.