ارتقاء توانایی‌های شناختی در حل‌مسئله ریاضی از طریق درمان ترکیبی نوروفیدبک و تحریک الکتریکی فراجمجمه‌ای

مقدمه: حل مسئله ریاضی مستلزم بهبود درک جزئیات و کلیات توسط قشر آهیانه مغز است و به نوبه خود، دستیابی به این توانایی مستلزم رشد توانایی‌های شناختی می‌باشد. هدف از این مطالعه بهبود توانایی‌های شناختی در حل مسئله ریاضی از طریق درمان ترکیبی نوروفیدبک و تحریک الکتریکی فراجمجمه‌ای بود. مواد و روش‌ها: این مطالعه یک مطالعه کمی از نوع تک موردی با طرح abab بود. جامعه آماری، دانش آموزان پایه نهم متوسطه مراجعه کننده به دو مرکز مشاوره کرج بودند. از این میان پنج دانش آموز ضعیف در حل مسئله ریاضی به‌صورت هدفمند و داوطلبانه انتخاب شدند. معیارهای ورود، سن بین 14 تا 16 سال، نمره ریاضی کمتر از 13/5 از 20 در ترم قبل بود. علاوه بر این، شرکت‌کنندگان نباید دارای تشخیص اختلالات یادگیری و یا سایر اختلالات همبود، درمان پزشکی و دوره تقویتی ریاضی باشند. ابزارهای اندازه‌گیری، ویرایش چهارم آزمون هوش وکسلر، دستگاه های تحریک الکتریکی فراجمجمه‌ای، نوروفیدبک و نمرات امتحان ریاضی بین دو ترم تحصیلی بود. مداخله ترکیبی تحریک الکتریکی و نوروفیدبک به مدت 50 دقیقه، دو ماه و دو‌بار در هفته با هدف ارتقای امواج آلفا و تتا و سرکوب امواج بتا سه در قشر جداری انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از فرمول‌های درصد بهبود ، اندازه اثر کوهن و تحلیل دیداری استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی در امواج مغزی مذکور موثر بوده است. از سوی دیگر، عوامل شناختی در مقیاس هوش وکسلر شامل حافظه فعال، سرعت پردازش، استدلال ادراکی و درک کلامی و همچنین نمرات امتحان ریاضی دانش‌آموزان بهبود قابل توجهی را نشان دادند. نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد که تحریک جمجمه‌ای قشر آهیانه و آموزش مغز با بازخورد عصبی، قادر به افزایش توانایی یادگیری دانش‌آموزانی است که در درک جزئیات و کلیات ریاضیات مشکل دارند. بنابراین می‌توان از این روش ترکیبی غیرتهاجمی به‌عنوان رویکردی برای بهبود توانایی‌های شناختی دانش آموزانی که در حل مسائل ریاضی ضعیف هستند، استفاده کرد.

cognitive abilities preferment in math problem-solving through combined neuro-feedback and trans cranial electrical stimulation therapy

introduction: math problem solving requires improving both details and generalities perception by the brain’s parietal cortex and in turn, achieving this ability requires the development of cognitive abilities. the purpose of this study was to improve cognitive abilities in math problemsolving through combined neurofeedback and transcranial electrical stimulation therapy. materials and methods: this study was a quantitative study of the single case type with the abab design. the statistical population was the ninthgrade high school students referring to two counseling centers in karaj. among them, 5 weak students in math problemsolving were selected purposefully and voluntarily. the entry criteria were age between 14 and 16 years, a math score below 13.5 from 20 in the previous semester. furthermore, participants should not have a diagnosis of learning disorders and coexistence, medical treatment, and a math reinforcement course. the measurement tools were the fourth edition of the wechsler iq test, transcranial electrical stimulation devices, neurofeedback, and math exam scores between two academic semesters. the combined intervention of electrical stimulation and neurofeedback was performed for 50 minutes, two months, and twice a week with the aim of promoting alpha and theta waves and suppressing beta three waves in the parietal cortex. percentage improvement formulas, cohen’s effect size, and visual analysis were used to analyze the data. results: the results showed that the combined treatment was effective in the mentioned brain waves. on the other hand, cognitive factors in wechsler’s intelligence scale, including active memory, processing speed, perceptual reasoning, and verbal comprehension, as well as students’ math exam scores showed a significant improvement. conclusion: the findings showed that transcranial stimulation of the parietal cortex and neurofeedback brain training are able to increase the learning ability of students who have problems understanding the details and generalities of mathematics. therefore, this noninvasive combined method can be used as an approach to improve the cognitive abilities of students who are weak in solving mathematical problems.