|
|
بی خودی در شعر مولانا و ارتباط آن با هنر
|
|
|
|
|
نویسنده
|
طهوری نیر
|
منبع
|
كيمياي هنر - 1390 - دوره : 1 - شماره : 1 - صفحه:8 -27
|
چکیده
|
«بی خودی » از واژگانی است که در کنار مفاهیم دیگری همچون «مستی، بی قراری و بی مرادی » در اشعار مولانا بسیار به کاررفته است، باخودی، قرار و هوشیاری، بامرادی و ... نیز در برابرشان آورده شد هاند. نکته قابل توجه این است که معنای مورد نظر مولانا در بهکارگیری این کلمات متفاوت از کاربرد امروزی است. آنچه ما از آنها دریافت میکنیم مفهوم تجرب هشده حسی و عقلیاست که مطابق علم جدید به روان، نظری ههای روا نشناسی تحلیلی در شناخت خودآگاه و ناخودآگاه و ... راه م یبرد که جاییدر فرهنگ ادراکی و زبانی و زمانی مولانا ندارد. از این روی با آغاز کردن از یک غزل معروف مولانا که واژگان فوق در آن یکجا ودر کنار هم بهکار رفته است، و گش توگذار در دو اثر عظیم و جاودان هاش کلیات دیوان شمس و مثنوی معنوی به تحقیق در رازمعنایی آنها م یپردازیم. در این سیر ب هتدریج ارتباط تسلسلی مفاهیم یاد شده با یکدیگر و نیز دیگر اصطلاحات رایج در عرفانمانند فنا و بقا، جبر و اختیار، جذبه و کشش و خلسه نیز نشان داده خواهد شد تا سرانجام به فهم معنای هنر از این طریق نایلشویم که آن نیز مفهومی متفاوت با هنرهای زیبا در اصطلاح امروزی دارد.
|
کلیدواژه
|
بی خودی ,بی خویشی ,بی قراری ,بی مرادی ,مستی
|
آدرس
|
استادیار پژوهشکده هنر, ایران
|
پست الکترونیکی
|
ntahoori@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|