|
|
معمای تفسیر در آثار سامویل بکت (براساس رهیافتهای تیودورآدورنو مبنی بر تفسیر اثر هنری)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رحیمیان شیرمرد محمد
|
منبع
|
كيمياي هنر - 1392 - دوره : 2 - شماره : 6 - صفحه:35 -50
|
چکیده
|
معناباختگی، به مثابهی مهمترین خصلت زیباییشناختیِ آثار سامویل بکت و آنچه تیاتر ابسورد نامیده میشود، شیوهای از مواجههی آثار هنری مدرنیستی با اضمحلال و فروپاشی معنا و وضعیت ناشی از بحران مدرنیته است. این آثار از طریق نفیِ معنا و به عبارتی با رویکرد نفیگرایانه، که از فرم و شیوهی مواجههی اثر با مسایل خود ناشی میشود، در جهت بیانِ بیانناپذیری امرِ ناممکن تلاش میکنند. این مقاله میکوشد از منظر زیباییشناسی آدورنویی و در چارچوب رهیافتهای وی در خصوص اثر هنری، نشان دهد که معناباختگی در آثار نمایشی بکت، نه تنها ضرورتی فلسفی و هنری است، بلکه به عنوان خصلت اجتنابناپذیرِ فرم این آثار، حاصل معماگونگی آنها است. بر همین اساس، دیالکتیک نهفته در بطن اثر هنری به مثابهی معما، آن را مستعد تفسیر میسازد، اما اثر به همان اندازه که مشتاقِ بروز و ظهور محتوای حقیقیِ خود است به همان میزان هم از این امر پرهیز میکند و با نفی هرگونه تفسیری در ابهام و گنگبودگی بیشتر فروم یرود. در تقابل با این کنشِ تفسیرگریزِ اثر هنری، تفسیر میکوشد با پیشگیری از گسست عناصر اثر و غلبه بر تعیّنناپذیری آنها خود را از بطن اثر نمایان سازد و با ظهور از ورای محاق معما، بر ابهام و عبثنماییِ آن چیره شود. اما واضح است که در این دیالکتیکِ سلبی آنچه همواره غایب خواهد ماند معنای معمای اثر است.
|
کلیدواژه
|
بکت ,آدورنو ,تیاترابسورد ,معناباختگی ,مدرنیته ,مدرنیسم ,امر ناممکن ,اثر هنری ,معما ,تفسیر ,دیالکتیک
|
آدرس
|
دانشجوی دکتری فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|