|
|
مساله بساطت فلک محدّدالجهات و مناقشۀ قوشچی در آن (با تاکید بر مقصد دوّم از فصل دوّم شرح تجرید الاعتقاد)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
نیک سرشت ایرج ,شهریار صادق
|
منبع
|
تاريخ علم - 1394 - دوره : 13 - شماره : 1 - صفحه:133 -145
|
چکیده
|
استفاده از مفهوم فلک برای تبیین حرکت سیّارات و همچنین مفهوم آن در فلسفۀ طبیعی به یونان باستان باز میگردد. افلاطون و ارسطو مفاهیم فلسفی و ائودوکسوس و بطلمیوس مفاهیم نجومی آن را تبیین کردند. فلاسفه و ستارهشناسان دورۀ اسلامی مفهوم فلک را توسعه دادند و مفاهیم فلسفی تازهای را با استفاده از آن بنا نهادند. دانشمندان اسلامی فلکی را به افلاک بطلمیوسی، که تعداد آنها هشت بود، افزودند و احتمالاً نخستین بار ابنسینا این فلک را با عنوان محدّدالجهات خوانده است. ابنسینا و پیروانش مستقیم و غیرمستقیم به بساطت فلک محدّدالجهات اشاره میکردند و بنای بعضی از مفاهیم فلسفیکلامی را بر این اعتقاد نهادند. مفهوم بساطت فلک محدّدالجهات را ملّا علی قوشچی، در کتاب شرح تجریدالاعتقاد نقد کرده است. قوشچی در نقدهای خود به نظریات فلسفه طبیعی به همین یک مورد بسنده نکرده است، امّا در این مقاله تنها به استدلالهای او در مورد بساطت محدّدالجهات اشاره خواهد شد.
|
کلیدواژه
|
ابن سینا، افلاک، بساطت، فلک محدّدالجهات، قوشچی
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, پژوهشکدۀ تاریخ علم, ایران, دانشگاه تهران, پژوهشکدۀ تاریخ علم, ایران
|
پست الکترونیکی
|
sadegh.shahriar@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Problem of Simplicity of Muḥaddid alJihāt Sphere and Qūshchī’s Challenge in it
|
|
|
Authors
|
Nikserehst Iraj ,Shahriar Sadegh
|
Abstract
|
The concept of “sphere” and its use for the description of the motions of heavenly bodies goes back to the ancient Greece. It was developed by the works of philosophers such as Plato and Aristotle and astronomers and mathematicians such as Euxoxus and Ptolemy. Philosophers and astronomers of the Islamic period extended this concpt and developed new philosophical concepts on its basis. They increased the number of the spheres from eight to nine, adding a last sphere called muḥaddid aljihāt (the spheres which limits the directions). The idea of the simplicity of this sphere was emphasized by Ibn Sīnā and his followers, and this idea served as a basis for some philosophicaltheological positions. In his commentary on Tajrīd alʿItiqād of Naṣir alDīn Ṭūsī, ʿAlī Qūshchī put into question this thesis. In this paper, we explain the concept of muḥaddid aljihāt and we will discuss some of Qūshchī’s critiques.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|